کرازین. [ ک َ ] ( ع اِ ) ج ِ کِرزین. بمعنی تبر یا تبر بزرگ و فی حدیث ام سلمه ما صدقت بموت النبی صلی اﷲ علیه و سلم حتی سمعت دفع الکرازین ؛ ای وقِعها فی حفرقبره. ( از منتهی الارب ). || ج ِ کَرزن. یا کِرزن. ( اقرب الموارد ). رجوع به کرزن و کرزین شود.