لغت نامه دهخدا
( کراراً ) کراراً. [ ک ِ رَن ْ ] ( از ع ، ق ) باربار. چندین بار. ( ناظم الاطباء ). بتکرار. بکرات. مکرراً. ( فرهنگ فارسی معین ) . به دفعات.
فرهنگ فارسی
چوب زیرین در . چوب آستانه در
فرهنگ معین
مترادف ها
خیلی زیاد، بسی، غالبا، بارها، کرارا، غالب اوقات، خیلی اوقات، بکرات
زود زود، غالبا، بارها، مکررا، کرارا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
لفظ کِراراً، یک قید عربی است به معنای مکرّراً، به کرّات، به مرّات، به دفعات، بارها، به نحو تکراری و. . . و غالباً در نوشته های حقوقی به ویژه در وکالت نامه ها و اسناد محضری به کار برده می شود و مثلاً گفته
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
می شود که شخصِ الف، وکیل من است و حقِّ توکیل به غیر دارد، ولو کراراً. یعنی شخصِ الف، وکیل من است و نیز حقّ دارد که خودش شخصاً برای آنچه به او وکالت داده ام، به دیگری ( وکیل دوّم ) در همان مورد، وکالت بدهد اگرچه به دفعات ( کِراراً ) باشد. ظاهراً ایرانیان لفظ کراراً را خودشان ساخته اند؛ زیرا در لغتنامه های عربی و کتاب های معتبر عربی نیست.