کرارا

/karAran/

مترادف کرارا: بارها، به دفعات، به کرات، مکرراً

لغت نامه دهخدا

کرارا. [ ک ُ ] ( اِ ) چوب زیرین در. چوب آستانه در. کرار. || زمینی که برای زراعت آماده ساخته و اطراف آن را بلند کرده باشند. ( ناظم الاطباء ). کُرار. رجوع به کُرار شود.
( کراراً ) کراراً. [ ک ِ رَن ْ ] ( از ع ، ق ) باربار. چندین بار. ( ناظم الاطباء ). بتکرار. بکرات. مکرراً. ( فرهنگ فارسی معین ) . به دفعات.

فرهنگ فارسی

مکررا بتکرار بکرات : [ کرارا تجربه کرده ایم ] . توضیح : باین معنی در کتب معتبر عرب نیامده است .
چوب زیرین در . چوب آستانه در

فرهنگ معین

( کراراً ) (کِ رَ نْ ) [ ازع . ] (ق . ) مکرراً، به تکرار، به کرامت .

مترادف ها

often (قید)
خیلی زیاد، بسی، غالبا، بارها، کرارا، غالب اوقات، خیلی اوقات، بکرات

frequently (قید)
زود زود، غالبا، بارها، مکررا، کرارا

فارسی به عربی

فی اغلب الاحیان

پیشنهاد کاربران

لفظ کِراراً، یک قید عربی است به معنای مکرّراً، به کرّات، به مرّات، به دفعات، بارها، به نحو تکراری و. . . و غالباً در نوشته های حقوقی به ویژه در وکالت نامه ها و اسناد محضری به کار برده می شود و مثلاً گفته
...
[مشاهده متن کامل]
می شود که شخصِ الف، وکیل من است و حقِّ توکیل به غیر دارد، ولو کراراً. یعنی شخصِ الف، وکیل من است و نیز حقّ دارد که خودش شخصاً برای آنچه به او وکالت داده ام، به دیگری ( وکیل دوّم ) در همان مورد، وکالت بدهد اگرچه به دفعات ( کِراراً ) باشد. ظاهراً ایرانیان لفظ کراراً را خودشان ساخته اند؛ زیرا در لغتنامه های عربی و کتاب های معتبر عربی نیست.

بپرس