کر کشیدن

لغت نامه دهخدا

کر کشیدن. [ ک ُ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) یک کر آب را بر زمین نجس شده ریختن و تطهیر کردن آن را. شستن جایی با کرهای آب چون صحن مسجدی یا زمین زیارتگاهی. ( یادداشت مؤلف ). || با بول خود تر کردن جامه کسی را. بمزاح گویند: بچه ، مرا کر کشید؛ یعنی جامه های مرا به شاش آلود. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

یک کر آب را بر زمین نجس شده ریختن و تطهیر کردن آن را . شستن جایی به کرها آی چون صحن مسجدی یا زمین زیارتگاهی

پیشنهاد کاربران

بپرس