کذر

لغت نامه دهخدا

کذر. [ ک َ ذَ ]( ص ) احمق. ابله. نادان. مرد ابله. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) احمق ابله نادان : [ برین شش ره آمد جهان را گذر چنین دان که گفتم ترا ای کذر . ] ( خجست. سرخسس )

فرهنگ معین

(کَ ذَ ) (ص . ) احمق ، ابله ، نادان .

پیشنهاد کاربران

بپرس