کدکده
لغت نامه دهخدا
کدکدة. [ ک َ ک َ دَ ] ( ع مص ) از حد درگذشتن در ضحک. ( منتهی الارب ). افراط کردن در خنده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کِدکاد. رجوع به کدکاد شود. || زدن صیقل گر مصقله را بر شمشیر. ( منتهی الارب ). زدن آلت زنگ زدودن و مصقل را برشمشیر. ( ناظم الاطباء ). || گرانبار رفتن. ( منتهی الارب ). گرانبار رفتن و سنگینی کردن. ( ناظم الاطباء ). || دویدن نرم. ( منتهی الارب ). دویدن بطی ٔ. ( از متن اللغة ). || راندن سخت. ( منتهی الارب ). سخت راندن کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). دفع کردن کسی را دفع کردن سخت. ( شرح قاموس ). || کدکد، عدا علیه یعنی بر او ستم کرد یا وثب علیه. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید