کدنگ


معنی انگلیسی:
bat, battledore, bludgeon, mace, paddle, staff, stick

لغت نامه دهخدا

کدنگ. [ ک ُ دَ ] ( اِ ) کدنگه. چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند.( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ). چوبی که گازران جامه بدان کوبند تا پاک شود. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). کدین. کُدینه. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). کودینه. بَیزَر. ( زمخشری ). کدنگه. ( از آنندراج ) :
به دار جور تو سر برنهم کدنگ بزن
ز عشق روی تو بیزارم ار بگویم آه.
سوزنی.
بیزر...، کدنگ گازران. ( منتهی الارب ). رجوع به کدین و کدینه شود.

فرهنگ معین

(کُ دَ ) (اِ. ) نک کدین .

فرهنگ عمید

= کدین

پیشنهاد کاربران

جامه کوب گازران و لباس شویان وصباغان رنگرزان پارچه ولباس وکلاف های نخ در کنار نهرهای اب کشاورزی روی یک تخته سنگی هنوز هم عشایر الیاف قالی بافی خود را با رنگ های گیاهی که بسیار گران است رنگ میکنند واصلا در قالی های نفیس از رنگ شیمیایی استفاده نمی شود

بپرس