کدره
لغت نامه دهخدا
کدرة. [ ک ُ رَ ]( ع اِمص ) تیرگی. کدورة. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تیرگی رنگ. ( ناظم الاطباء ).والکدرة فی اللون و الکدورة فی الماء و العین. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به کَدَر شود.
کدرة. [ ک َ دَ رَ ]( ع اِ ) گل و لای حوض که به تک نشسته یا جامه غوک و مانند آن که بر روی آب باشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). لجن. لای یا بزغسمه. || ابر تنک.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ابر رقیق. ( از اقرب الموارد ). کُدری. رجوع به کدری شود. || پاره ای از گل تراشه. ( منتهی الارب ). گل تراشه ضخیم. ( از اقرب الموارد ). || کلوخ کلان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || دسته دروده از زراعت. ج ، کَدَر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. تیرگی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید