سپاس از فَرگشاییِ سرشارِ سرکار فرتاش
کاش اگر کسی این واژ ی ه �کَداما=kad�m� را شنیده، و یا جایی ( در زبان ای، و یا گویش ای، و یا شهر و برزن ای، . . . ) به آن برخورده ( نوشته، . . . ) ، اینجا یادآور شده، کاربرد آن را نیز گوشزد نماید.
کاش اگر کسی این واژ ی ه �کَداما=kad�m� را شنیده، و یا جایی ( در زبان ای، و یا گویش ای، و یا شهر و برزن ای، . . . ) به آن برخورده ( نوشته، . . . ) ، اینجا یادآور شده، کاربرد آن را نیز گوشزد نماید.
پاسخ به کاربر "ج ا":
به روی چشم دوستِ گرامی، اگر چیزی پیدا کردم، در پانوشتِ همین واژه خواهم گذاشت.
پیش از آن تنها یک نکته ای را به دوست گلم یادآورم کنم:
چنانچه این واژه دو تکواژی باشد یعنی از " کَد" و " اما/آما ( ی ) " برگرفته شده باشد، می توان چنین پنداشت:
... [مشاهده متن کامل]
تکواژِ نخست:
1 - " کَد" در زبانِ پارسی به چمهایِ زیر بوده است:
1. 1 - خانه، سرای، اُتاق
واژه " کَدخدا" به چمِ " خدایِ سرای/سرور و سرپرستِ سرای/مالکِ سرای" بوده و " کَدبانو" به چمِ " بانویِ سرای" بوده است. " کَد و کَده" در این چمار از یک ریشه می باشند. ریشه واژه به " کَتا، کُتا" در زبانِ اوستایی و " کَتَک، کَدَک" در زبانِ پهلوی برمی گردد. این واژه در زبانِ سانسکریت و دیگر زبانهایِ باستانیِ ایرانی نیز بکار رفته است ( رویبرگِ 400 از نبیگِ "فرهنگِ ریشه هایِ هندواروپاییِ زبانِ فارسی و رویبرگِ 20 و 118 از نبیگِ " فرهنگنامه کوچک پهلوی" و در بسیاری از نبیگهایِ دیگر ) .
در اوستایی " کَتا، کُتا" به چمِ " اُتاق، خانه، سرا" بوده است که خودِ واژه یِ "اتاق" برگرفته از " کُتا" به همراه پسوندِ " َ ک یا آک" بوده است. ( چنانچه خواستی می توانم فرتورهایی که در پیوند با ریشه " کَد" است، در اینجا بِنَهم. )
1. 2 - رنج، سختی، مشقت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تکواژِ دوم:
2 - آما یا آمای
" آمای" بُنِ کنونیِ کارواژه یِ " آمودن" است. " آمودن" چندین چمار ( =معنا ) دارد برای نمونه " آراستن، ساختن، ترتیب دادن، آماده کردن، تدارک دیدن، مهیا کردن". در کارواژه یِ " آمودَن"، " آ" پیشوند است چنانکه " آ" در " آشفتن، آراستن و. . . " چنین است. برایِ نمونه " مودَن" با پیشوندِ " فر"، " فرمودن" ، با پیشوندِ " آز"، " آزمودن" ، با پیشوندِ " پِی" ، " پیمودَن" و با پیشوندِ " نِ"، نِمودن" شده است.
ریشه یِ کارواژه یِ " مودَن یا ماییدَن" به کارواژه یِ " ما" در زبانِ اوستایی برمی گردد. " ما" در اوستایی به چمهایِ
2. 1 - اندازه کردن، پیمانه کردن، بخش کردن
2. 2 - آماده بودن ( در " ویسپردِ اوستا" )
برمی گردد که همین "ما" در اوستایی با پیشوندهایی نیز همراه بوده است که در پیِ آن، چمارهایِ دیگری نیز به خود می گیرد. ( رویبرگِ 1114 و 1115 از نبیگِ "فرهنگِ واژه هایِ اوستا" ) .
واژگانی همچون " آمایِش، آمادَن، آماده" با کارواژه یِ " آمودَن" از یک ریشه هستند. برای نمونه واژه یِ " آمایش" برآمده از بُن کنونیِ " آمودن" یعنی " آمای" به همراهِ پسوندِ نامسازِ " ِ ش" است.
چنانچه ریشه یِ واژه یِ " آمای = آ - مای ( بُنِ کنونیِ مودَن ) " را فرآراسته تر بخواهید، می توانم در دسترستان بگذارم.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
" کَد" بیشتر بعنوانِ پیشواژه به چمِ " سرای، خانه" بوده است ولی از سویِ دیگر می توان " کَد" را به چمِ "رنج، سختی، مشقت" نیز پنداشت و از کارواژه یِ " کدآمای" برداشتِ " آمادگی یا آماده سازی برایِ سختی ومشقت و مرارت" یا " بسیج شدن برایِ سختی و مشقت" کرد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
چیزی که کاربر "شجاعی رسول" گفته اند، نکته ای درخورِنگرش است ولی به گمانم کلیدواژه هایی همچون " قناعتگر" نَه به ریشه یِ واژه بلکه به کارکردِ واژه بازمی گردد ( کارکردگرایی ) .
کارکردگرایی فرآیندی " درزمان" است؛ بدین چم که واژه در گذر زمان بسته به کاربردَش در اجتماع، میتواند چماری ( =معنایی ) به خود می گیرد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
این پیامِ من تنها در بردارنده یِ یک "دیدگاهِ نخستینی ( ابتدایی ) " است.
اگر ریشه یابی، تکواژه ها و داده ها، شما را خُرسند نکرد، به من بگویید تا بیشتر درباره یِ این واژه بپژوهم؛به گمانم تکواژها درست هستند ولی چنانچه می پنداری پیامِ من دارای کمبودهایی است، مرا آگاه سازید یا اگر نکته ای هست، به من گوشزد کنید.
با سپاس
به روی چشم دوستِ گرامی، اگر چیزی پیدا کردم، در پانوشتِ همین واژه خواهم گذاشت.
پیش از آن تنها یک نکته ای را به دوست گلم یادآورم کنم:
چنانچه این واژه دو تکواژی باشد یعنی از " کَد" و " اما/آما ( ی ) " برگرفته شده باشد، می توان چنین پنداشت:
... [مشاهده متن کامل]
تکواژِ نخست:
1 - " کَد" در زبانِ پارسی به چمهایِ زیر بوده است:
1. 1 - خانه، سرای، اُتاق
واژه " کَدخدا" به چمِ " خدایِ سرای/سرور و سرپرستِ سرای/مالکِ سرای" بوده و " کَدبانو" به چمِ " بانویِ سرای" بوده است. " کَد و کَده" در این چمار از یک ریشه می باشند. ریشه واژه به " کَتا، کُتا" در زبانِ اوستایی و " کَتَک، کَدَک" در زبانِ پهلوی برمی گردد. این واژه در زبانِ سانسکریت و دیگر زبانهایِ باستانیِ ایرانی نیز بکار رفته است ( رویبرگِ 400 از نبیگِ "فرهنگِ ریشه هایِ هندواروپاییِ زبانِ فارسی و رویبرگِ 20 و 118 از نبیگِ " فرهنگنامه کوچک پهلوی" و در بسیاری از نبیگهایِ دیگر ) .
در اوستایی " کَتا، کُتا" به چمِ " اُتاق، خانه، سرا" بوده است که خودِ واژه یِ "اتاق" برگرفته از " کُتا" به همراه پسوندِ " َ ک یا آک" بوده است. ( چنانچه خواستی می توانم فرتورهایی که در پیوند با ریشه " کَد" است، در اینجا بِنَهم. )
1. 2 - رنج، سختی، مشقت
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تکواژِ دوم:
2 - آما یا آمای
" آمای" بُنِ کنونیِ کارواژه یِ " آمودن" است. " آمودن" چندین چمار ( =معنا ) دارد برای نمونه " آراستن، ساختن، ترتیب دادن، آماده کردن، تدارک دیدن، مهیا کردن". در کارواژه یِ " آمودَن"، " آ" پیشوند است چنانکه " آ" در " آشفتن، آراستن و. . . " چنین است. برایِ نمونه " مودَن" با پیشوندِ " فر"، " فرمودن" ، با پیشوندِ " آز"، " آزمودن" ، با پیشوندِ " پِی" ، " پیمودَن" و با پیشوندِ " نِ"، نِمودن" شده است.
ریشه یِ کارواژه یِ " مودَن یا ماییدَن" به کارواژه یِ " ما" در زبانِ اوستایی برمی گردد. " ما" در اوستایی به چمهایِ
2. 1 - اندازه کردن، پیمانه کردن، بخش کردن
2. 2 - آماده بودن ( در " ویسپردِ اوستا" )
برمی گردد که همین "ما" در اوستایی با پیشوندهایی نیز همراه بوده است که در پیِ آن، چمارهایِ دیگری نیز به خود می گیرد. ( رویبرگِ 1114 و 1115 از نبیگِ "فرهنگِ واژه هایِ اوستا" ) .
واژگانی همچون " آمایِش، آمادَن، آماده" با کارواژه یِ " آمودَن" از یک ریشه هستند. برای نمونه واژه یِ " آمایش" برآمده از بُن کنونیِ " آمودن" یعنی " آمای" به همراهِ پسوندِ نامسازِ " ِ ش" است.
چنانچه ریشه یِ واژه یِ " آمای = آ - مای ( بُنِ کنونیِ مودَن ) " را فرآراسته تر بخواهید، می توانم در دسترستان بگذارم.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
" کَد" بیشتر بعنوانِ پیشواژه به چمِ " سرای، خانه" بوده است ولی از سویِ دیگر می توان " کَد" را به چمِ "رنج، سختی، مشقت" نیز پنداشت و از کارواژه یِ " کدآمای" برداشتِ " آمادگی یا آماده سازی برایِ سختی ومشقت و مرارت" یا " بسیج شدن برایِ سختی و مشقت" کرد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
چیزی که کاربر "شجاعی رسول" گفته اند، نکته ای درخورِنگرش است ولی به گمانم کلیدواژه هایی همچون " قناعتگر" نَه به ریشه یِ واژه بلکه به کارکردِ واژه بازمی گردد ( کارکردگرایی ) .
کارکردگرایی فرآیندی " درزمان" است؛ بدین چم که واژه در گذر زمان بسته به کاربردَش در اجتماع، میتواند چماری ( =معنایی ) به خود می گیرد.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
این پیامِ من تنها در بردارنده یِ یک "دیدگاهِ نخستینی ( ابتدایی ) " است.
اگر ریشه یابی، تکواژه ها و داده ها، شما را خُرسند نکرد، به من بگویید تا بیشتر درباره یِ این واژه بپژوهم؛به گمانم تکواژها درست هستند ولی چنانچه می پنداری پیامِ من دارای کمبودهایی است، مرا آگاه سازید یا اگر نکته ای هست، به من گوشزد کنید.
با سپاس
با سپاس از سرکار رسول شجاعی، می خواهم از ایشان خواهش کنم که اگر خاستگاه ( منبع ) ای هم برای این فرمایش:
*ایرانیان در قدیم از این واژه. . . *
دارند، آن را نیز اینجا بیافزایند.
*ایرانیان در قدیم از این واژه. . . *
دارند، آن را نیز اینجا بیافزایند.
ایرانیان در قدیم از این واژه برای نام بردن افرادی که قناعتگر بودند استفاده میکردند فردی که با حداقل یا تمام امکاناتی که دراختیار دارد نیازهای خود و یا خانواده یااجتماع یا گروهی رابرطرف می کند.
بر وزن کدبانو کدخدا
بر وزن کدبانو کدخدا