کحوص

لغت نامه دهخدا

کحوص. [ ک ُ ]( ع مص ) محو و ناپدید شدن نشان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || محو و ناپدید کردن کهنگی چیزی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رفتن و گذشتن شترمرغ در زمین و غایب گردیدن آن چنانکه دیده نشود. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس