کحلی روز

لغت نامه دهخدا

کحلی روز. [ ک ُ ] ( اِ مرکب ) روز تاریک. روز تیره. || کنایه از تاریکی شب باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). کحلی شب. ( از برهان ) ( از آنندراج ). کحلی پرند. تاریکی شب. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کحلی شب شود.

فرهنگ فارسی

روز تاریک . روز تیره .

پیشنهاد کاربران

بپرس