کحص. [ ک َ ] ( ع مص ) بازکاویدن از پای خود. ( منتهی الارب ). فحص. ( از اقرب الموارد ). رجوع به فحص شود.کحص. [ ک َ ] ( ع اِ ) گیاهی است که دانه آن به عین الجراد ماند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).