کجیم

لغت نامه دهخدا

کجیم. [ک َ ] ( اِ ) قژاگند. کژاغند. کژیم. کجین. ( آنندراج ). برگستوان را گویند و آن پوششی باشد که در روز جنگ پوشند و بر اسب نیز پوشانند. ( برهان ). جامه ای است که درون آنرا به پیله ابریشم خام آگنند و پر کنند و در روز جنگ پوشند که حفظ تن از ضرب تیغ و طعن نیزه کرده باشد و آن را کجین و کژیم و کجیم و قژاگند و کژاغندنیز گفته اند وبه هندی پاکهر گویند. ( آنندراج ). برگستوان و آن پوششی باشد که به روز جنگ بر اسب اندازند و به هندی پاکهر گویند و این لغت ترکی است. ( غیاث اللغات ). برگستوان را گویند که روز جنگ بر اسب افکنند تا تن او را از زخم تیر و تیغ حفظ کند. ( از آنندراج ): چون نوبت به یعقوب رسید گفتند تو هم سخنی بگوی گفت خوبترین لباسها زره است... و خوشترین آوازها آوازهای صهیل اسبان کجیم پوشیده. ( اخلاق محسنی ).
زآتش تیغ غضب گر شعله بر چرخ افکند
نقره خنگ چرخ خاکستر شود با نه کجیم.
کاتبی ترشیزی ( از آنندراج ).
رجوع به کجین شود.

فرهنگ فارسی

کجین : [ ز آتش تیغ غضب گر شعله بر چرخ افکند نقره خنگ چرخ خاکستر شود بانه کجیم ] . ( کاتبی ترشیزی )

فرهنگ معین

(کَ جِ ) (اِ. ) کجین ، جامة جنگی که در آن کج یا ابریشم به کار رفته باشد.

فرهنگ عمید

=کجین

پیشنهاد کاربران

بپرس