کجکول. [ ک َ ] ( اِ ) کشکول. ( فرهنگ فارسی معین ). کاسه گدایان. ( آنندراج ) : کجکول حلوایی پیش آورد...آن کجکول حلوا را در حضور خواجه گذاشتند. ( انیس الطالبین ص 153 ). و رجوع به کشکول شود.