با استناد به داستان« هفتواد» در شاهنامه وکتاب کارنامک اردشیر بابکان می توان پی به وجود شهری برد، با نام کجاران یا کوزران، که اکنون محله ای به همین نام در شمال غربی شهر بم می باشد، که بطور حدس می توان ان را بعنوان اولین هسته شهر بم تلقی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
داستان هفتواد شاهنامه، جلد هفتم صفحه ١٩٤٧ چاپ بروخیم سال ١٣١٤ :
زشهر «کجاران» بدریای پارس که گوید ز بالای پهنای پارس
و در کتاب کارنامک اردشیر بابکان ( آحمد کسروی ) امده :
اندر راه سپاه هفتان بخت خداوند کِرم بدیشان رسیده و انمال و خواسته و بنه و همگی از باران اردشیربستاند و در «کلالان» بدز کلال که کرم انجای جای داشت برد.
نام این شهر که در شاهنامه « کجاران» و در کارنامک اردشیر «کلالان» امده و بنا به نوشته اقای کسروی در خط پهلوی این دو کلمه شبیه هم دیگر نوشته میشوند، همان کوزران است. بنا بر این محل قدیمی سکونتگاهی بم را میتوان به محله کوزران ربط داد. ( جغرافیای شهر بم؛ محمد مهدی محلا تی، چاپ طلوع ازادی ؛ چاپ اول بهار١٣٦٧ ) .
فردوسی در داستان «هفتواد» به کرمی افسانه ای می پردازد که دختر «هفتواد» بر حسب اتفاق در بازگشت از کار روزانه ان را می یابد و از ان پس است که روزگار بر وفق مراد او می چرخد و او وجود کرم را به فال نیک میگیرد و به تیمار کرم میپردازد.
تناور شد ان کِرم و نیرو گرفت سر و پشت او رنگ نیکو گرفت
همی تنگ شد دوکدان بر تنش چو مشک سیه گشت پیراهنش
با رشد کرم بخت هفتواد و پسرانش اوج گرفت. شهر های همسایه را به تصرف دراوردند و گنج و گوهر بسبار بدستشان افتاد. بر بالای کوه دژی ساختند. ( طبق این روایت دژ ساخته شده ارگ بم میباشد ) .
اردشیر ( دراز دست ) در پی دو جنگ که هم در شاهنامه امده وهم در کارنامک از سپاه هفتواد شکست می خورد ودر پی ان به وجود کرم اگاه میشود و با حیله به قلعه وارد میشود؛ خود را به جایگاه کرم* میرساند و سمی را که همراه داشته به دهان کرم ریخته و سر انجام کرم با صدائی بم که به هوا بلند می شود متلاشی شده و هلاک میگردد. ( و این اولین روایت از وجه تسمیه نامگذاری بم است ) .
* امروزه در یک طرف ارگ بم محلی است معروف به دروازه یا« کـُتِ کِرم » به ضم کاف وسکون تاء.
" کد" در زبان پهلوی به معنی خانه و منزل میباشد و بعلت کثرت استعمال "کت" گویند و "کت" به ضم کاف وسکون تاء ، بزبان محلی بمی و خاصه به لهجه کرمانی بمعنی "سوراخ" است که به جایگاه جانوران نیز گفته میشود.
برای پی گیری موقعیت سکونت در بم باید از قلعه کوچکی در شمال ارگ بم و در طرف دیگر رودخانه پشت رود بفاصله قریب به ٣٠٠ متری از ارگ بم، به نام قلعه دختر یا کوهک نام برد. که اطاقهای ان به شکل جناقی و از خشتهای به ابعاد ٣٠× ٣٠×٦ سانتیمتر ساخته شده وبر اساس تحقیقات باستان شناسان در تخت جمشید ریشه طاقهای جناقی به دوره هخامنشی وحتی اقوام ایلامی باز میگردد.
همچنین تپه های تاریخی "بیدرون" در ١٠ کیلو متری شمل و"تل آنشی" در دارستان در ٣٠ کیلومتری شرق بم که متعلق به هزاره های دوم تا چهارم قبل از میلاد مسیح است، گواه بر سکونت شش هزار سا له در بم و حومه ان دارد. از داده های اورده شده وهمچنین کشف سکه ای متعلق به دوره اشکانیان در ارگ بم، وجود سکونتگاه انسانی قبل از
سلسله ساسانیان در محدوده کنونی بم و دشت متعلق به ان به اثبات می رسد.
باستانی پاریزی نیز در کتاب "کوچه هفت پیچ" مینویسد : "بلاش" حاکم اخر دوره اشکانیان با سکنی گزیدن در «قله دختر» ودر جای امن تسلط مستقیمی بر مردم ساکن کجاران ( کوزران ) داشته است. . . . . . .
نامگذاری شهر؛
همانطور که نقل شد و در کتاب نزهة القلوب نوشه حمدالله مستوفی بسال ٧٤٠ ه –ق - هم اورده شده: گویند که کِرم هفتواد در انجا ( با صدائی بم ) بترکید بدان سبب انرا بم خواندند. ( اولین روایت ) .
دومین روایت ، مطلبیست که صنیع الدوله در کتاب مراة البلدان اورده ودر کتاب جغرافیای تاریخی و نسخ التواریخ و روضة الصفا بدان اشاره شده و پیشکسوتان شهر هم از گذشتگان خود نقل میکنند چنین است:
بهمن بن اسفندیار ( شاه هخامنشی ) ، که او را اردشیر درازدست مینامیدند، به خونخواهی پدرش از استخر فارس به زابل لشکر کشیده و فرامرز پسر رستم از حرکت سپاه بهمن اگاه گشت و با لشکری بعزم جنگ بسوی لشکر بهمن شتافته ودر محل کنونی بم با او تلاقی کرده ، بهمن پیروز گشته و فرامرز را بدار اویخت. گویند بهمن از شرق محل زدوخورد داری تهیه کرده و در غرب ان دار را استوار ساخته و فرامرز را در انجا بدار اویخت.
پس از هزاره ها این دو محل در دوطرف شهر کنونی بم با نامهای "دارستان" محل تهیه دار و "دارزین" محل به دار زدن فرامرز، همچنان با همین نامها پابرجایند. ( جغرافیای بم )
بهمن بن اسفندیار در محل جنگ به بنای برج و بارو میپردازد و جمعیتی را در ان سکنی داده و از این جهت انجا را بم ( مخفف بهمن ) گفتند.
بنای ارگ بم؛
بنا بر روایات وشواهد اورده شده هسته اولیه قلعه ( ارگ ) بم در اواخر دوره اشکانیان و اوایل دوره ساسانیان بر بالای صخره ای مرتفع ومستحکم در شمال شرقی شهر کنونی بم و بر کناره رودخانه پشت رود بنا میشود. بنای مرکزی ارگ در مقابل «قلعه دختر» که در ان طرف رودخانه بنا شده بود و با شباهتهای معماری نسبت به ان ساخته میشود. به احتمال زیاد بدست "هفتواد" پس از پیروزی بر حاکم قلعه دختر و از انجا بر" کوزران" حکومت میکند تا اینکه آردشیر{٢٢٤ - ٢٣٩ ب. م. } براو چیره میگردد ( به توصیفی که در اول امد ) . در پی مستقر شدن حاکم جدید در قلعه ارگ ، از یک طرف بدستور حاکم؛ برای زیر سلطه داشتن اهالی و از طرف دیگر برای در امان ماندن از دست غارتگران قبایل چادر نشین، مردم کوزران به دامنه صخره که ارگ بر قله ان بنا شده بود کوچ میکنند و به ساختن خانه های خشتی در جوار و دامنه صخره می پردازند و با کشیدن دیواری قطور و مرتفع به دور خود وکندن خندقی عریض در بیرون و جوار دیوار، که از اب رودخانه پشت رود پر میشد؛ . . .
... [مشاهده متن کامل]
داستان هفتواد شاهنامه، جلد هفتم صفحه ١٩٤٧ چاپ بروخیم سال ١٣١٤ :
زشهر «کجاران» بدریای پارس که گوید ز بالای پهنای پارس
و در کتاب کارنامک اردشیر بابکان ( آحمد کسروی ) امده :
اندر راه سپاه هفتان بخت خداوند کِرم بدیشان رسیده و انمال و خواسته و بنه و همگی از باران اردشیربستاند و در «کلالان» بدز کلال که کرم انجای جای داشت برد.
نام این شهر که در شاهنامه « کجاران» و در کارنامک اردشیر «کلالان» امده و بنا به نوشته اقای کسروی در خط پهلوی این دو کلمه شبیه هم دیگر نوشته میشوند، همان کوزران است. بنا بر این محل قدیمی سکونتگاهی بم را میتوان به محله کوزران ربط داد. ( جغرافیای شهر بم؛ محمد مهدی محلا تی، چاپ طلوع ازادی ؛ چاپ اول بهار١٣٦٧ ) .
فردوسی در داستان «هفتواد» به کرمی افسانه ای می پردازد که دختر «هفتواد» بر حسب اتفاق در بازگشت از کار روزانه ان را می یابد و از ان پس است که روزگار بر وفق مراد او می چرخد و او وجود کرم را به فال نیک میگیرد و به تیمار کرم میپردازد.
تناور شد ان کِرم و نیرو گرفت سر و پشت او رنگ نیکو گرفت
همی تنگ شد دوکدان بر تنش چو مشک سیه گشت پیراهنش
با رشد کرم بخت هفتواد و پسرانش اوج گرفت. شهر های همسایه را به تصرف دراوردند و گنج و گوهر بسبار بدستشان افتاد. بر بالای کوه دژی ساختند. ( طبق این روایت دژ ساخته شده ارگ بم میباشد ) .
اردشیر ( دراز دست ) در پی دو جنگ که هم در شاهنامه امده وهم در کارنامک از سپاه هفتواد شکست می خورد ودر پی ان به وجود کرم اگاه میشود و با حیله به قلعه وارد میشود؛ خود را به جایگاه کرم* میرساند و سمی را که همراه داشته به دهان کرم ریخته و سر انجام کرم با صدائی بم که به هوا بلند می شود متلاشی شده و هلاک میگردد. ( و این اولین روایت از وجه تسمیه نامگذاری بم است ) .
* امروزه در یک طرف ارگ بم محلی است معروف به دروازه یا« کـُتِ کِرم » به ضم کاف وسکون تاء.
" کد" در زبان پهلوی به معنی خانه و منزل میباشد و بعلت کثرت استعمال "کت" گویند و "کت" به ضم کاف وسکون تاء ، بزبان محلی بمی و خاصه به لهجه کرمانی بمعنی "سوراخ" است که به جایگاه جانوران نیز گفته میشود.
برای پی گیری موقعیت سکونت در بم باید از قلعه کوچکی در شمال ارگ بم و در طرف دیگر رودخانه پشت رود بفاصله قریب به ٣٠٠ متری از ارگ بم، به نام قلعه دختر یا کوهک نام برد. که اطاقهای ان به شکل جناقی و از خشتهای به ابعاد ٣٠× ٣٠×٦ سانتیمتر ساخته شده وبر اساس تحقیقات باستان شناسان در تخت جمشید ریشه طاقهای جناقی به دوره هخامنشی وحتی اقوام ایلامی باز میگردد.
همچنین تپه های تاریخی "بیدرون" در ١٠ کیلو متری شمل و"تل آنشی" در دارستان در ٣٠ کیلومتری شرق بم که متعلق به هزاره های دوم تا چهارم قبل از میلاد مسیح است، گواه بر سکونت شش هزار سا له در بم و حومه ان دارد. از داده های اورده شده وهمچنین کشف سکه ای متعلق به دوره اشکانیان در ارگ بم، وجود سکونتگاه انسانی قبل از
سلسله ساسانیان در محدوده کنونی بم و دشت متعلق به ان به اثبات می رسد.
باستانی پاریزی نیز در کتاب "کوچه هفت پیچ" مینویسد : "بلاش" حاکم اخر دوره اشکانیان با سکنی گزیدن در «قله دختر» ودر جای امن تسلط مستقیمی بر مردم ساکن کجاران ( کوزران ) داشته است. . . . . . .
نامگذاری شهر؛
همانطور که نقل شد و در کتاب نزهة القلوب نوشه حمدالله مستوفی بسال ٧٤٠ ه –ق - هم اورده شده: گویند که کِرم هفتواد در انجا ( با صدائی بم ) بترکید بدان سبب انرا بم خواندند. ( اولین روایت ) .
دومین روایت ، مطلبیست که صنیع الدوله در کتاب مراة البلدان اورده ودر کتاب جغرافیای تاریخی و نسخ التواریخ و روضة الصفا بدان اشاره شده و پیشکسوتان شهر هم از گذشتگان خود نقل میکنند چنین است:
بهمن بن اسفندیار ( شاه هخامنشی ) ، که او را اردشیر درازدست مینامیدند، به خونخواهی پدرش از استخر فارس به زابل لشکر کشیده و فرامرز پسر رستم از حرکت سپاه بهمن اگاه گشت و با لشکری بعزم جنگ بسوی لشکر بهمن شتافته ودر محل کنونی بم با او تلاقی کرده ، بهمن پیروز گشته و فرامرز را بدار اویخت. گویند بهمن از شرق محل زدوخورد داری تهیه کرده و در غرب ان دار را استوار ساخته و فرامرز را در انجا بدار اویخت.
پس از هزاره ها این دو محل در دوطرف شهر کنونی بم با نامهای "دارستان" محل تهیه دار و "دارزین" محل به دار زدن فرامرز، همچنان با همین نامها پابرجایند. ( جغرافیای بم )
بهمن بن اسفندیار در محل جنگ به بنای برج و بارو میپردازد و جمعیتی را در ان سکنی داده و از این جهت انجا را بم ( مخفف بهمن ) گفتند.
بنای ارگ بم؛
بنا بر روایات وشواهد اورده شده هسته اولیه قلعه ( ارگ ) بم در اواخر دوره اشکانیان و اوایل دوره ساسانیان بر بالای صخره ای مرتفع ومستحکم در شمال شرقی شهر کنونی بم و بر کناره رودخانه پشت رود بنا میشود. بنای مرکزی ارگ در مقابل «قلعه دختر» که در ان طرف رودخانه بنا شده بود و با شباهتهای معماری نسبت به ان ساخته میشود. به احتمال زیاد بدست "هفتواد" پس از پیروزی بر حاکم قلعه دختر و از انجا بر" کوزران" حکومت میکند تا اینکه آردشیر{٢٢٤ - ٢٣٩ ب. م. } براو چیره میگردد ( به توصیفی که در اول امد ) . در پی مستقر شدن حاکم جدید در قلعه ارگ ، از یک طرف بدستور حاکم؛ برای زیر سلطه داشتن اهالی و از طرف دیگر برای در امان ماندن از دست غارتگران قبایل چادر نشین، مردم کوزران به دامنه صخره که ارگ بر قله ان بنا شده بود کوچ میکنند و به ساختن خانه های خشتی در جوار و دامنه صخره می پردازند و با کشیدن دیواری قطور و مرتفع به دور خود وکندن خندقی عریض در بیرون و جوار دیوار، که از اب رودخانه پشت رود پر میشد؛ . . .