دیکشنری
مترجم
بپرس
کج و معوج کردن
معنی انگلیسی
:
contort
,
screw
,
twist
,
warp
,
wring
,
writhe
دنبال کنید
مترادف ها
deform
(فعل)
عیب دار کردن، از شکل انداختن، بد شکل کردن، کج و معوج کردن، زشت کردن، دشدیسه کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها