کج معامله


مترادف کج معامله: بدرفتار، بدروش، بدمعامله، کج بیع، کج پلاس

لغت نامه دهخدا

کج معامله. [ ک َ م ُ م َ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) آنکه در داد و ستد راست و درست نباشد. بدمعامله. ( فرهنگ فارسی معین ).کج بیع. کج باز. ( مجموعه مترادفات ص 61 ). || بدرفتار. بدروش. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ز کج معامله امید خیر نتوان داشت
سپهر کار کسی را به مدعا نکند.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه در داد و ستد راست و درست نباشد بد معامله . ۲ - بد رفتار بد روش : [ ز کج معامله امید خیر نتوان داشت سپهر کار کسی را بمدعا فکند ] . ( محسن تاثیر )

فرهنگ عمید

۱. بد معامله، بدحساب.
۲. بدرفتار.

پیشنهاد کاربران

بپرس