کج شده

جدول کلمات

خمیده

مترادف ها

cant (فعل)
فروختن، وارونه کردن، ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن، باناله سخن گفتن، کج شده، اواز خواندن، با لهجه مخصوصی صحبت کردن

swept (فعل)
کج شده

پیشنهاد کاربران

خمیده، دولا، یکور
حمید رضا مشایخی - اصفهان
یک وری
خمیده، دولا، مورب، اریب

بپرس