کج خلق
/kajxolq/
مترادف کج خلق: بداخلاق، بدخلق، بدخو، ترشرو، تندخو، کج طبع
متضاد کج خلق: خوش اخلاق، خوش خلق
برابر پارسی: بد خوی، کژخوی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
کج خلق، بانوی اشرافی، زوجه سناتور
کج خلق، گوریده، گرفتار دام
کج خلق، طحالی
کج خلق، زود رنج
ترشرو، کج خلق، عبوس، وسواسی
ترشرو، کج خلق، عبوس، غیر معاشر
ترشرو، کج خلق، ستیزه جو، زود رنج، شرم اور
کج خلق، میخوش
کج خلق
کج خلق، تند مزاج، زود رنج، تحریک پذیر
ترشرو، کج خلق، تند مزاج
کج خلق، تند مزاج، زود رنج، ناراضی
کج خلق، اریب، انسداداریب
کج خلق، بد خو، متمرد، زود رنج، ننر
کج خلق، خسته کننده، کسل کننده، ناراضی
کج خلق، زود رنج، گله مند، شکوه گر
کج خلق، حساس، زود رنج
کج خلق، خشمگین، گاز گیر، دارای مزه بد
کج خلق، مغرور
کج خلق، لجوج، نیش دار، زنبور وار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید