کج حساب. [ ک َ ح ِ ] ( ص مرکب )بدمعامله. بدحساب. ( فرهنگ فارسی معین ) : کج حساب آنچه به ابرام برد از دگرست کام هرگز نگرفته ست چو ماهی قلاب.مخلص کاشی ( از آنندراج ).