دیکشنری
مترجم
بپرس
کج تاب
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
کج تاب. [ ک َ ] ( نف مرکب ) که کج تابد. که ناراست تاب دهد. || بدرفتار. با سوء سلوک.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها