لغت نامه دهخدا
کج بحث. [ ک َ ب َ ] ( ص مرکب ) یاوه گوی در مباحثه و گفتگو. ( ناظم الاطباء ). کسی که در مباحثه راه خطا رود و بیهوده گوید. ( فرهنگ فارسی معین ) :
مهر خاموشی حصاری شد ز کج بحثان مرا
ماهی لب بسته را اندیشه از قلاب نیست.صائب ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) کسی که در مباحثه راه خطا رود و بیهوده گوید : [ مهر خاموشی حصار ی شد ز کج بحثان مرا ماهی لب بسته را اندیشه از قب نیست ] . ( صائب )