کج باز


مترادف کج باز: بدمعامله، کج بیع، کج پلاس، کج معامله

متضاد کج باز: خوش معامله

لغت نامه دهخدا

کج باز. [ ک َ ] ( نف مرکب ) کج بازنده. که کج بازد. || کسی که در بازی دغل می کند و راستی ندارد. آنکه غلط بازی کند. ( فرهنگ فارسی معین ). مکار و فریبنده. ( ناظم الاطباء ). || بد معامله و مفسد. ( آنندراج ). کج پلاس. و رجوع به کج پلاس شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه غلط بازی کند . ۲ - بد معامله . ۳ - مفسد .

پیشنهاد کاربران

بپرس