کثمه

لغت نامه دهخدا

( کثمة ) کثمة. [ ک َ ث ِ م َ ] ( ع ص ) سماروغ درشت و سخت. ( از منتهی الارب ). گل و لای غلیظ. ( از اقرب الموارد ) . درشت و غلیظ. مؤنث کثم. ( ناظم الاطباء ). کماة کثمة؛ سماروغ درشت و سخت. ( منتهی الارب ). رجوع به کَثِم شود.

کثمة. [ ک َ ث َ م َ] ( ع ص ) زن سیر و پرشکم از شراب و جز آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) .

پیشنهاد کاربران

بپرس