کثل

لغت نامه دهخدا

کثل. [ ک َ ] ( ع اِ ) گروه مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جمع. ( اقرب الموارد ). || انبارگندم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || هرچه بر هم نشسته باشد از طعام. ( از اقرب الموارد ).

کثل.[ ک َ ] ( ع مص ) جمع کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

جمع کردن چیزی

پیشنهاد کاربران

بپرس