کثرات

لغت نامه دهخدا

کثرات. [ ک َ ث َ ] ( ع اِ ) ج ِ کثرة. ( آنندراج ). و کثرت. ( غیاث اللغات ). بسیاریها. افزونیها. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کثرت شود.

فرهنگ فارسی

جمع : کثرت

پیشنهاد کاربران

مثار کثرت:" تخت افزونش. بسترِ افزونش. بستر بسیاری. بستر بسیارش. تخت فراوانی. بستر افزونی. بسترِ فرایش. جایِ افزای. بستر فراوانی. نهالی بسیارش و افزایش. جُل و جای افزونی ".