کتول

/katul/

لغت نامه دهخدا

کتول. [ ک َ ] ( ص ) در تداول مردم گناباد، کهنه. بیکاره : ظرف کهنه کتولی است.

کتول. [ ک َ ] ( ع اِ ) کتول الارض ؛ پشته های زمین و آنچه بلند برآمده باشد از آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .

کتول. [ ک َ ] ( اِخ ) نام بلوکی که در جنوب شرقی استرآباد و در جنوب استرآباد رستاق واقع است. حدود آن از کوهستان تا صحرایی است که در دست ترکمن هاست و محدود است از مغرب به رود کرک و جلگه کمالان ، از مشرق به نهر سرخ محله ( که از فندرسک جدا می سازد )، از شمال به اراضی دوجی و از جنوب به میغان. قسمت عمده آن پوشیده از جنگل است و صحرای علفزار نیز دارد. ( ترجمه سفرنامه مازندران رابینو ص 113 ). و نیز رجوع به خود سفرنامه مازندران شود.

فرهنگ فارسی

دهستانی است از شهرستان گرگان واقع در مشرق بخش مرکزی و مغرب بخش رامیان . ۴۱ آبادی دارد که جمعیت آنها در حدود ۱۴۵٠٠ تن میباشد .
نام بلوکی که در جنوب شرقی استر آباد واقع است

گویش مازنی

/katool/ کسی که رسم چوپانی را نداند - کشاورز و زارع ۳گاو شیرده ۴غریب و بی کس – کسی که از شهر و دیارش جدا افتاده باشد & شهر علی آباد کتول در شرق گرگان - طایفه ای از طوایف ساکن در منطقه ی کتول با سه تیره ی ایمانی، اصلانی و خسروی

پیشنهاد کاربران

سلام در تایید مطالب قبل که عرض شد می خواهم برشی از کتاب تاریخ هرودوت را برای دوستان بیان کنم.
دقت کنید!
سرزمین مازندران ( البته گلستان هم شامل ان می شده، ) تا گیلان از ۲ قوم تپور قومی غیر اریایی و امده از شمال هند ( تبور، تبورستان، تبر، بعد ها شد تبرستان یا طبرستان ) و امارد ( بعد ها شد امل کنونی ) قومی سکایی از شاخه داهه که بعد ها شد پارتی تشکیل شده بود.
...
[مشاهده متن کامل]

قبل از تپور ها، ساکنین اصلی سرزمین اماردها بودند که شاخه ای از قوم سکایی پارتی بود که معروف ترین شاهان ان ها فرهاد پارتی می باشد.
در زمان سلوکوس یونانی که از نوه های اسکندر بود و حکومت سلوکیان را در ایران تشکیل دادند چون سلوکوس با سکایی ها مدام در جنگ بود ( ۳۰۰ سال بعد هم بالاخره سکاها ان ها را شکست دادند و حکومت اشکانیان را بنا نهادند ) قومی به نام تپور ( طبرستان تاریخی دیروز و گلستان و مازندران امروز ) از سرزمین شمال هند و جنوب شرقی ایران ( حوزه تمدنی سکای سیستانی ) پا به این سرزمین نهادند و چون در کشاورزی و دامداری تخصص داشتند و چون سلوکوس هم دل خوشی از سکاهای امارد نداشت! به ان ها بها داد و کمک کرد در این نواحی مستقر شوند حتی بعضی از قوم سکایی امارد را از منطقه برون راند و بعضی ها هم ماندند و بعد ها نیز مجدد بین ۲ قوم ترکیب جمعیتی صورت گرفت. ( طبق ازمایش های ژنوم گرفته شده توسط محقیق المانی ژنوم کروموزم مردم مازندران و گیلان سابق با زنوم کروموزم مردمان شمال هند کاملا تطابق دارد!
لذا ۲ روایت وجود دارد
روایت اول اساسا قوم تپور قومی اریایی نبود و مهاجران سرزمین شمال هند و جنوب شرق ایران در ۲۰۰۰ سال قبل بودند که به این سرزمین مهاجرت کردند.
روایت دوم اینکه ان ها از نژاد اریایی بودند و از قوم های سکای جنوب شرقی ایران تا شمال هند ( حوزه تمدنی تاریخی سکاهای سیستان قدیم سکاستان ) بودند که به نواحی شمال ایران مهاجرت کردند.
مطالب علمی و ازمایش های ژنوم گرفته شده مطالب فوق در گوگل سرچ بزنید قابل مشاهده است.
همچنین ترجمه کتاب تاریخ هرودوت را دانلود نموده و مطالعه نمایید.
کاملا متوجه خواهید شد که ریشه قوم طبرستان، استراباد و . . . . از کجاست و از چه قومی است؟!

سلام
در جواب علیرضا ملک حسینی و شخصی به نام محیمونا!
که اصلا اسمشون معلم نیست چیه برسه به اصالت!
نه، شما اشتباه فکر می کنید!
شما تبارتون بر می گرده اروپاییانی زیبا رو و چشم ابی!
برادر من، خواهر من ول کن این حرفا رو که خربزه اب است!
...
[مشاهده متن کامل]

زشته!
متاسفانه رضا خان جنایت بزرگی در این خطه متکب شد. ابتدا کوچاندن جوگی ها بخوانید چلی ها یا سیک های شیعه شده هندی به خطه استراباد از قلعه حسن گرگان گرفته تا القجر مینودشت که متاسفانه بسیار قوم لجوج ، ازار دهنده دیگران و کینه توز و حسود بودند که متاسفانه با جوامع محلی این خطه درامیخته شدند و قسمت اعظم ان ها همچنان این ژن منفی را به ارث برده و دیگر اقوام نجیب و دارای تمدن قدیم و تاریخی مثل سیستانی را ازار و اذیت و توهین و تحقیر می کنند.
به خیال اینکه سیستانی ها نمی دانند شما که هستید و ریشه شما چیست؟ و هدفتان از این کارها چیست؟
شما همان قوم تورانی هستید که دل فردوسی و رستم و سهراب و مادر ایران سیستان زمین را خون کردید!
و اکنون هم ریشه جوگی بودن خودتان را پشت توهین و تحقیر قوم نجیب و اصیل سیستانی پنهان نمودید!
همه می دانیم شما که هستید.
دست بردارید. نجیب باشید. محترم باشید. حداقل مثل یک ایرانی متمدن و با فرهنگ الان رفتار کنید!
قوم سیستان خیلی بزرگتر از ان است که تو بتوانی ان را تحقیر و کوچک کنی!
بدان و اگاه باش طبق مستندات تاریخی ریشه قوم لر، ریشه اهالی سنگ سر سمنان ، مهدیشهر تا دامغان، سقر کردستان تمام طبق مستندات تاریخی و نیز ازمایش ژنوم های گرفته شد مربوط به اقوام تاریخی سیستان می باشد.
کتاب تاریخ سیستان، نوشته دکتر افشار، دانشگاه تهران
حال بماند که از ۲۰۰۰ سال قبل ریشه قوم استرابادی نیز مربوط قوم پارت و قوم پارت شاخه قوم پارنه و قوم پارنه از شاخه سکاها بوده و در واقع شاهان اشکانیان پارتی بودند که یکی از اقوام سکاها ( ریشه قوم سیستان ) بوده اند.
در واقع طبق مستندات تاریخی ( مراجعه کنید، ویکی پدیا، بزنید سکاها یا بزنید وصعیت فرهنگی سکاها یا وصعیت تاریخی سکاها ) در واقع سیستانی ها و استرابادی ها اهالی سمنان امروزی و . . . فلات شمال و شمال شرقی و شرق ایران مربوط به امپراطوری سکاها در قدیم بوده و یک ریشه هستند.
فقط تورانی ها یا جوگی ها و یا اصطلاحا سیک های هندی و شاخه های ترک مغولی و نیز ترک های ایغوزی ( ترکمن ) مهاجم بعد ها به این خطه وارد شدند.

اولا سلام
دوما دعوا نکنید!
سوما
خواهشا وقت بگذارید وخوب مطالعه کنید.
یک صحبت علمی و تاریخی بدون تعصب!
بنده خودم سیستانی هستم. در ضمن هیچ علاقه ای به اینکه خودمان را کتولی ها بچسبانیم نداریم. چون که به اندازه کافی تمدن در دیار نیاکان من ( شهرسوخته ) وجود دارد و اینکه اولین ها از اولین سیستم لوله کشی و زهکشی اب، اولین نقاشی متحرک دنیا، اولین چشم مصنوعی دنیا، اولین شاعر پارسی گوی، اولین حکومت ایرانی بعد از اعراب، ریشه زبان فارسی کنونی فارسی دری، اولین کسانی که زبانی عربی را در نظام اداری و رسم الخط ایران پس زدند و رسم الخط شیرین فارسی و گویش شیرین فارسی را ترویج و گسترش دادند ( یعقوب صفاری یا همان رادمان ماهک ) ، اولین خونخواهان امام حسین ( ع ) بودند، اولین شاگرد ایرانی مکتب جعفری از خطه من و قوم من بودند. اولین قوم ایرانی که در حکومت اموی سب علی و اولاد علی نکردند. گفتند اگر سب نکنید، موی زن بتراشید! تراشیدند ولی سب نکردند! جزو ۳ قومی بودند که مغول نتوانست بر ان ها و نوامیس ان ها دست درازی کنند! در حالی که متاسفانه به گواه تاریخ ابی وقاص عرب و اعراب جاهلی جنایتی در همین طبرستانی که شما می گویی، کردند و پس از تصرف قلعه استراباد ، تمام مردان طبری به جز یک کور را گردن زدند و نوامیس ایرانی را اسیر و کنیز کردند که ادم اگر از غم بمیرد ملالی بر او نیست !اعراب به شدت در این خطه و ترکیب قومیتی ان نفوذ کردند! تمام انچه گفته شد نظر این حقیر نیست بلکه همه گواه تاریخ و مستندات تاریخی دارند همه شما عزیزان هم می دانید!
...
[مشاهده متن کامل]

در ادامه دنیا ادبیات حماسی و اساطیری ایران را به شاهنامه و قوم من ونریمان و زال و رستم و سهراب می شناسند و شناسنامه و ابروی حماسی ایران من هستند. سیستانی ها و کرد ها مادران اصلی سرزمین ایران هستند و از ساکنین خیلی قدیمی و اصیل ایران هستند ( شهرسوخته و تمدن مادها و هگمتانه قبل از پارس و پارت ) . روزگاری سرزمین زیبا وحاصلخیز نیاکان من انبار غله ایران بود و از تمام ایران به سیستان جهت اذوغه و غذا می رفتند!
خیلی از اقوام دیگر از شهر های دیگر در این سرزمین ماندند به خاطر ابادانی و مهمان نوزی مردمانش قوم شیرودی که اصالتا شاهرودی هستند!
قوم شهریاری که اصالتا از شهریار تهران امدند و غیره که مجال گفتن نیست! در انجا ماندند و خوششان امد! انوقت مردمان من بی ادبی نکردند!
مهمان نوازی می کردند، خوشرو بودند!
اما اما متاسفانه ورق روزگار برگشت و بخاطر ضعف دولت های مرکزی ایران ( قاجار ) اولین موج مهاجرت در زمان ناصرالدین شاه، بخاطر حملات قوم ایغوز ( ترکمن های امروزی ) به تبری های منطقه، قومی به نام جوگی ( چلی که اصالتا از نژاد سیستانی و اریایی سکاها نیستند، رنگ پوست سبزه شدید و تیره پوست ) هم نژاد با پاکی ها و سیک های هند معروف به کتوال ( نکته مهم ، در اینجا تشابه اسمی اتفاق افتاده و بنده اعتقاد دارم قومی بومی تبری به نام کرتو cartu طبق مطالعاتم در این خطه ساکن نیز بوده است و حتما این خطه حاصلخیز ساکنانی بومی کوچکی نیز داشته است که بعد ها با امدن قوم بزرگ جوگی کتوال به این خطه که از قله حسن گرگان تا علی اباد، فندرسک، رامیان و مرزبان ازادشهر مستقر شدند ) ، این دونام همانطور که این ۲ قوم با هم ترکیب شدند ، ترکیب شد و به کتول تغییر نام یافت. که منافاتی با نظر دوستان کتولی ندارد و نطر ایشان نیز در مورد تاریخ این خطه صحیح می باشد! )
قوم بزرگ جوگی که در سرحدات سیستان قدیم هم مرز با هندوستان بودند، زیر سلطه و خدمت طایفه معززی از سرابندی ها ( سیستانی اصیل و سفید پوست با چشمان رنگی ) بودند توسط نماینده انگلیس کلنل انگلیسی گلدن اسمیت جهت مقابله با قوم بزرگ و وحشی اویغوز ی کوچانده شدند که از قلعه حسن گرگان تا علی اباد و رامیان و روستای مرزبان ازادشهر سکنی گزیدند.
انها با توجه به اینکه همسایه سیستان قدیم بودند تحت تاثیر فرهنگ و مذهب ایرانیان انجا ( سیستانی ها ) شیعه گشته بودند.
با توجه به اینکه ظواهر چهره در اکثر حالات خود گویای ریشه و قومیت انسان ها می باشند، رنگ پوست اکثر علی ابادی ها به غیر از بومی های اصیل منطقه و طایفه معززی ها سبزه
رو به تیره می باشد.
برای مثال فامیل وطنی های علی اباد
فامیل موذنی های علی اباد و . . . . و همچنین قلعه حسن گرگان و یکسری از فامیل های بای در رامیان و کوهستانی و کوهساری در ازادشهر و روستای مرزبان ازادشهر.
متاسفانه موج دوم مهاجرت نیز پس از اینکه در زمان رضا خان با توطئه انگلیس کثیف بخش هی از سرزمین سیستان تاریخی و مردمان ایرانی تبار در افغانستان جدید، ماند.
ان ها مردمان سیستان و ایرانی بودند و نتوانستند اینکه با فرزندان محمود افغان در یک سرزمین قرار گیرند و برای ان ها این موضوع قابل هضم نبود! به درون مرز های ایران و سیستان ایران امدند و چون بی خانه و کاشانه بودند و جمعیت عظیمی بود، رضا خان و انگلیسی ها تصمیم گرفتند با یک تیر ۲ هدف بزنند . هم این قوم را با توجه به تخصص ان ها در کشاورزی و دامداری ( اینان همان میراث داران انبار غله ایران بودند! ) به یک سرزمین مشابه ( در نظر داشته با شید که در ان موقع به هیچ وجه خشکسالی مطرح نبوده و هامون پر اب و ماهی و . . بوده است ) و هم اینکه طبق سیاست های رضا خان با توجه به استقلال طلبی قومیت ها در ایران در ان زمان مثلا ترکمن ها در این خطه، ترک های اذربایجان، کردهای ایران، بلوچ ها به رهبری دوست محمد خان ، قومیت ها را بخاطر در دست گرفتن قدرت مرکزیرجابجا می کرد. البته سیاستی بود که قاجار ان را شروع کردند و مدتی مسکوت ماند و لذا رضا خان تصمیم گرفت سیستان های را به اجبار ، با توجه به، تاکید می کنم کشاورز بودن و دامدار بودن و نیز مقابله با ترکمن ها در ترکمن صحرا به این خطه منتقل کند ( متاسفانه ترکمن های مهاجم دست درازی شدیدی به نوامیس مردم این منطقه داشتند و به گواه مستندات موجود در اکثرخانوادهای ترکمن مادربزگ و یا مادر البته خیلی پیر ان ها از گیلکی ها، کرمانج ها و . . . زندگی میکردند و می کنند! ) و کرد های کرمانج را با توجه به داشتن فقط تخصص دامداری به خراسان شمالی کوچ دهد!!! زمین حاصلخیز به ان صورت و کشاورزی موجود نبود و نداشت!کاملا دقت کنید!!
ضمن اینکه نام شهر زابل در گذشته، زابل نبوده است !
هییت دولت رضا خان در سال ۱۳۲۰ نام چند شهر را در ایران تغییر دادند از جمله شهر ناصری و محمدی شهر ( زابل و بنجار کنونی ) به زابل به خاطر جدایی ایران و افغانستان و اینکه در شاهنامه ثروت و سرمایه ایران زمین بوده و در جای جای ان نام قوم سکا ( سیستانی ها ) و شهر زابل که در قدیم ایرانیان سیستانی و اریایی و نه افغانی ها و ماساژت ها در ان سکنی داشتند به نام افغانستان زده نشود!
تاکید می کنیم ، زابل نام رضا خانی می باشد و شهر زابلی که در شاهنامه امده در واقع همان زابل افغانستان می باشد که البته قبل ایرانی ها انجا سکنی داشتند. که بعد ها در اثر جدایی ایران از ان خطه مهاجرت نموده و سربار در سیستان ایران شدند و رضا خان و انگلیس ان ها را به این خطه مهاجرت داد.
همچنین شهر دزداپ به زاهدان کنونی تغییر یافت برای مقابله با بلوچ ها و . . . و چند شهر دیگر ایران نیز همینطور.
در گوگل سرچ کنید مستندات موجود است. !
این را می دانید که خط هوشی سازمان ملل در ایران از سیستان می گذرد؟!
این را می دانید که استان سیستان به اذعان کارشناسان خارجی و ایرانی استراتژیک ترین استان ایران است! چون به اقیانوس وصل است! و شاید خدا را چه دیدی ر وزی پایتخت اقتصادی رفت مکران و تو برای رسیدن به پایتخت ناگزیر شودی از زابل بگذری؟!
پس ما با پای خود به اینجا نیامده ایم به اجبار اورده شدیم مثل قوم کرمانج که اصالت ان ها، همه می دانند مربوط به کردستان است! وگرنه کرد کجا!، خراسان کجا!
در تاریخ موضوع مهاجرت ها امری عادی و بعضا سیساستهای حکومت های محلی و مرکزی بوده است.
مثلا المانی ها در افریقای جنوبی نزد سیاهپوستان چه می کنند؟! ۳۰۰ سال قبل امدند. استعمار! واصح است، طلا!
ضمن اینکه این استان پر از مهاجر است.
ترک های قزلباش در تاریخ چه ربطی به خطه داشتند!
شاهرودی ها
سبزواری ها،
کرد ها
بلوچ ها ( این برادران تا سیستانی ها را اوردند به تبرستان، متاسفانه بدون هیچ هدف و استراتژی به این خطه با اختیار خود امدند و دولت مرکزی هم مانع نشد! ) و در طول تاریخ رابطه خوبی بین ان ها برقرار نبوده و وصلت نیز به ندرت شاید! بین ان ها صورت نگرفت )
ترکمن ها
مثلا امریکا مال سرخپوستان بود! اروپایی ها به زور انجا را گرفتند و سرخ پوست های بیچاره را نسل کشی کردند! و . . . .
مثلا شهری در ایران نیست که ترک در ان نباشد!
حال روزگار به سرزمین سیستان عزیز سخت گرفت. خشکسالی امد. بادهای ۱۲۰ روزه امد . دولت های مرکزی متاسفانه حق این سرزمین را مانند دیگر نقاط کشور ادا نکردند!
پس گناه اینان چیست؟!!
به کدامین گناه، نامهربانی!!
تاکید می کنم از اسب افتادند از اصل که نیفتادند!
که مثلا خود را به قومی که اصلا از ان ها بخاطر نوع زیست و فرهنگ بد و . . . ( البته در قدیم نه در زمان حاضر که همه شریف و محترم و فرهنگ دوست شدند ) تبری می جویند، خودشان را بچسبانند!
در تاریخ و نسب و ریشه و عملکرد تاریخی و سابقه علمی تاریخی چه کم داشتند که حال بگوییم تو خوب نیستی، من از تو بهترم!
اشتباه می کنی برادر! ان ها از اسب افتادند ولی از اصل نیفتادند و اکنون هم جوانان این قوم غیور ایرانی به خود امده اند و در خیلی از میادین علمی و اقتصادی در کنار سایر اقوام ایران من برای ایران و ایرانی می درخشند!
پروفسور سرابندی
ایشان در ۱۸ رشته دانشگاهی دکتری دارند و ۶ پروفسوری دارند!
در ناسا مشغول کار می باشند.
دکتر اذریان و . . . .
این را هم بدانید که مردمان تبرستان و مازندران و برو تا سنگ سر و مهدیشهر سمنان و دامغان و شاهررود و نیشابور ( البته این برای قبل از امیختگی ترکیب جمعیتی مغول با مردمان این مناطق ) تا سرحدات خراسات برو تا سیستان امروزی و از شرق برو تا استان چیانگ چین و برو در نقشه بالاتر تا افعانستان امروزی و و تا شهر نسا ترکمنستان و بخش های از اوراسیا و بخش هایی از اوکراین در ۲۰۰۰ سال قبل همه یک ریشه بودند و قوم اریایی سکاهای تاریخی بودند!
برادر جان کجای کاری؟!!!
تبری و مازنی ، کتولی های اصیل البته نه جوگی های امیخته شده با ایشان ، سمنانی کنونی و سیستان امروزی همه مربوط به قوم بزرگ اریایی سکاها بوده است ( بروید ویکی پدیا و بزنید سکاها و یا بزنید وضعیت فرهنگی سکاها ) در واقع برادر تبری، کتولی ، استرابادی و مازنی شما ریشه تان با قوم سیستانی یکیست!!!
بدانید!!!!
قوم اریایی ۴ شاخه داشت:
۱. سکاهای اوراسیا
۲. سکاهای داهه بعد ها شد پارنه و بعد ها شد پارت که پادشاهی اشکانیان از همین قوم می باشد، سکای پارتی!
۳. سکای ماساژت ( سمت افعانستان که بعد ها با قومیت های ترکستان شرق ترکیب شد. ایغوزها )
۴. سکاهای درون فلات ایران و شرق ایران ( سیستان امروزی )
اصیل تریم قوم اریایی سکاهاا .
رابطه سکاهای داهه یا پارتی که ارشک اول ( اشکانیان ) بودند فقط با سکاهای سیستان قوی و صمیمی بود و سردراران بزرگ اشکانیان از ارشک اول تا مهرداد دوم همه از سکاهای سیستان بوده است و بزرگترین امپایر دنیا را بعد هخامنشیان تشکیل دادند!
پس برادر اگر برگردیم به ۲۰۰۰ سال قبل ریشه منه سیستانی و تو تبری و یا کتولی تاریخی و اصیل نه جوگی ها، که پارتی باشی یکیست!
این مطالب همه مستندات تاریخی دارند!
تحقیق کنید لطفا ( تحقیق تاریخ هزینه ندارد بلکه بسیار لذت بخش می باشد، در همین گوگل بزنید ویکی پدیا )
در واقع سبستا نی ها با شما ایران و شمال شرق ایران بیگانه نیست ، ۲۰۰۰ سال قبل یک ریشه بودند!
مستندات در ویکی پدیا، مراجعه کنید!
در مورد تاریخ و مسایل قومیتی نباید احساسی و متعصبانه و بدون واقعیات تاریخی اظهار نظر کنیم!
در کل خیلی صحبت های قومیتی جالب نیست!
اگر مسلمان باشی کسی که برتر است که تقوای الهی بیشتری داشته باشد، نزد خداوند برتر است.
اگر هم دین ندارد ، البته شخصیت ، فرهنگ ، خلق و خوی انسان و رفتار متمدنانه او مشخص می کند تو چند مرده حلاجی؟! نه قومیت او
مثلا تا چند وقت پیش نخست وزیر انگلیس یک هندی بود انهم از نوع سیک ان!!!
شهردار لندن یک پاکستانی بود!!!
الان به علم، کلاس، شخصیت و فرهنگ فرد مقابل اهمیت داده می شود و نه قومیت ان ها!
عصر، عصر علم است
فرهنگ و شخصیت و کرامت انسان هاست، مخصوصا ما که همه مسلمانی و ایرانی هستیم و ایران سرای همه ماست. و دیگر خیلی فرق نمی کند کجایی هستی؟!
هیچکس با علم و فرهنگ ، بیشخصیت نیست. . .
با هم مهربان باشیم تا خداوند با مهر و مهربانی کنید.
موفق باشید. . .

اولا که سیستانی های محترم خودتونو به کتول نچسبانید،
تنها طایفه های سیستانی کتول که همه کتولی ها هم می دانند معززی ها هستن که بخاطر بودن کنار کتولی ها لحجه و رسوم کتولی گرفتند،
و بزرگ ترین طایفه های کتولی ( پلنگ، اسفندیاری،
...
[مشاهده متن کامل]

ملک حسینی، کتولی، دنکوب، دیلم، اسلانی، اصلانی، خسروی، تجری، شکی، مزیدی و علمشاهی )
که هر طایفه ای از قدیم به دلیل در افتادن با شاه های زمان خود تبعید شدن جد آنها مانند:
ملک حسین خان و اسفندیار خان ، که ملک حسین از کرد های کرمانشاه بوده ( کتاب های تاریخ کتول و سایت ) و اسفندیار خان از اصفهان ( به گفته خود انها )
در رابطه با اسلانی ها و خسروی ها هم از طایفه های اسلان خان و خسرو خان هستند که طبق تحقیقاتی ک کردم نمیشه فهمید از کجا بودند و الکی چیزی گفتن هم میشه جعل تاریخ.
فامیلی دنکوب هارو فقط میدونم که جدشان دنگ می کوبید
متاسفانه بقیه فامیلی هارو هرچی تحقیق کردم نفهمیدم اسم جد آنها چی بود و یا کارشان.
در آخر بازم میگم سیستانی های محترم به حرف چهار تا بی سواد خودتونو به کتول نچسبانید لطفا، تاریخ کتول از این چیزها بزرگ تر هستش.
با تشکر

اون محمدرضا و پرهام که میگن کتول ربط داره به زابلی ها باید بگم هر چیزی بی معنی رو هرجایی نگید. توی کتول و استان گلستان بگید که مردم بومی خط و ربطی ب مهاجران زابلی دارن تا درست جوابتون رو بدن. تنها زابلی های کتول همون معززی ها هستند که درجوار کتولی ها رنگ و بوی شمالی گرفتن بخودشون!
...
[مشاهده متن کامل]

کتول ی واژه تبری هست که معنیش مشخصه. پس بیخودی حرف نزنید

ما مردم علی آباد استان گلستان به خود کتول و به زبانمون کتولی میگوییم. کتول ها بخشی از قوم تبری هستند و زبان کتولی بخشی از زبان تبری هست. در بین گویش های زبان تبری گویش شاهکوه و زیارت بیشترین شباهت را به گویش کتولی دارد.
کتول به معنی اصیل ، نجیب ، شریف . یک معنی هم سوراخی در کمر کوه ) سوراخ دارکمر ، اصل مردمکتول اسلان خسرو و ایمان که قدمت چند هزار ساله دارد ریشه نژاد کیانیان قلعه وامارت گنو تاریخچه زندگی گذشتگان پیچک محله
...
[مشاهده متن کامل]
و تپه های کریز . میر کتولی یعنی سرور و اقا یا سیداصیل نجیب شریف . درمواقع جنگ با ترکها اقوام استرآباد روستاهای اطراف به کمک هم می آمدند و باوحشیرهای ترک مقابله می کردند

درخصوص کتول حرف حدیث زیاده وهر گروه یک طوری تفسیر میکنه. اصل مطلب را یک نفر در بالا ذکر نمود که معنی آن به زمینها پست وبلند ودیوارهای طویل گلی گفته میشود کت با فتحه در زبان کتولی به دیوار گلی گفته میشود
...
[مشاهده متن کامل]
وهمچنین در سفرنامه رابینو انگلیسی ذکر کرده که یک طایفه در مرکز بلوک کتول بنام پیچاک محله ( پیچک محله کنونی یا روستای کتول کنونی ) زندگی میکنند واز طایفه های اسلانی کتولی وخسروی کتولی وایمانی کتولی ومیرکتولی تشگیل شده والباقی فامیلیها وطایفه ها مهاجر میباشند.

کتولی ها طایفه های بزرگ وبومی در ( علی ابادکتول ) هستند که در روستا های ( مزرعه٫پیچک محله٫برفتان٫محمداباد٫عباس آباد٫الزامن٫آلوستان ) ساکن هستند
کسانیکه در منطقه کتول ریشه سیستانی دارند تنها معززی ها هستند. باقی طوایف مهاجران از دیگر نقاط هستند برای قلعه بانی . قلعه هایی که معززی های سیستانی الاصل ساختند. معززی ها نه برای جنگ بلکه به دلیل شورش
...
[مشاهده متن کامل]
در سیستان به این ناحیه تبعید شدند و اصالتا از طایفه سرابندی هستند. چندی بعد از ملک کیانی سیستان درخواست کمک میکنند . ملک برای آنها نیروی نظامی از خود مردم سیستان نمیفرستد بلکه گروهی از نوازندگان معروف به لولی و چلّی را به این منطقه میفرستد که مردم روستای میچک محله باقی مانده چلّی ها هستند و هنوز از لحاظ طبع و عنعنه شباهت بالایی به چلّی ها دارند

کتولیهایی که از بلوک کتول استراباد به خود استراباد مهاجرت کردند و اکثریت انها به اوزینه استراباد که ورودی شهر استراباد بود سکنی گزیدند و به همین ترتیب به مرور از سخاوتمند بودن استرابادیها ( گرگانیها )
...
[مشاهده متن کامل]
اراضی به اانهاتعلق گرفت و هم اکنون از ثروتمندان گرگان میباشندخدا رحمت کند حاج حسینقلی خان رمضانی را که به انها مانند فرزندان خود محبت داشت و هیچوقت نگذاشت که گرگان احساس غربت کنند.

کتول بمعنای بالا، بلندی، بزرگ، دراز
و کتولی یکی از مهمترین سبک های موسیقی آوازی در استان مازندران است.
چندی قبل برنامه ای در باره موسیقی مازندران ازچندتن ازقدیمی های موسیقی درباره واژه کتول سوال شد ودرجواب گفتن که ما هم ازپدرانمان شنیدیم که درقدیم به کسانی که گاوهارا به جنگل میبردن گالش وگاوهای بیماری که درخانه می ماندندرا کتول می گفتندبخاطر درمازندرانی کتولی خوانی حالت غمگین دارد
سیستانی های عزیز چقدر لایک کردن محمدرضا رو خخخ. �کَت� �اُول� ترکیب دو کلمه ی پهلوی به معنای مکان پایین افتاده، فرو افتاده یا همون ناودیس و زمین چال و موج داره. جایی که دقیقا علی آباد کتول مکان گزینی کرده. معنای واژه ها در اقوام مختلف متفاوته، نام کتول هم خیلی قبلتر از مهاجرت اقوام و . . . وجود داشته
نام غار در زبان لری بختیاری
در اطراف اندیمشک ( جندی شاهپور )
غارهای زیادی با نام کت وجود دارد
کتول::غارهایی در دل کوه
کتول به معنای باغیرت هم هست

در گویش و فرهنگ بیرجندی به معنای" محمد صالح ناصحی" است.
کتول*کتایون*::نام همسر یزد گرد سوم بود
یزد گرد پنج دختر به نام های::پارس بانو. مهربانو.
نیک بانو. شهربانو. شیرین بانو
و دو پسر به نام::هرمزان. اردشیر
اولین پایتخت ایران که به دست تازی ها افتاد شهر
...
[مشاهده متن کامل]

تیسقون *بغداد *بود
دومین پایتخت شوشتر بود
که یزد گرد در آنجا پا به فرار گذاشت
در شهر شوشتر قلعه سلاسل هم سطح رود داریون*داریوش*شعبه ای از رود کارون ، از دوران ساسانیان
وجود دارد
که ارتش ایران از آن به عنوان پناه گاه استفاده می کرد
و به خانه های این قلعه کت
می گویند
به معنی جایی که کتایون*کتول* در آن مخفی
شده است
با شکست سپاه ایران یزد گرد فرار می کند
کتایون
و اردشیر به سمت شمال یزد
فرار کردند و نشانی از آنها برجا نمانده
ولی هرمزان در راه وطن کشته شد
و سه دختر یزدگرد فرار می کنند

و پارس بانو به همراه سپاه اندک خود مبارزه می کند و کشته می شود
و شهر بانو اسیر می شود
هم اکنون شهر شوشتر بختیاری نشین است
در زبان لری بختیاری به کتایون
، ، کتول می گویند

نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی ::کتایون
Katol
کتول *کتا. کتی. کتاوو*::کتایون

در زبان لری بختیاری به معنی
غارهای دست نیافتنی. غاری که
در بالای کوه است
. غارهای که در قلعه سلاسل شوشتر قرار دارد *تونل*
Kat. katol
کتول:کت ها
کت::کد. کمره ی کوه
Kad
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس