کتمه
لغت نامه دهخدا
کتمة. [ ک ِ م َ ] ( ع اِمص ) نهان داشت چیزی. اسم مصدر است. ( منتهی الارب ). نهان داشت چیزی. اسم است از کَتم. ( از اقرب الموارد ).
کتمة. [ ک ُ ت َ م َ ] ( ع ص ) مرد پنهان دارنده راز و نیک نگاه دارنده هر چه باشد. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
کتمة. [ ک ُ م َ ]( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید