کتله
/katale/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
در فارسی افغانستان به جرم کتله می گویند
در شرق گیلان به معنی صندلی چوبی کوچک هست که با تخته درست میشه
در دری به معنای جِرم است.
پشته ، تپه
تشکل، جناح، بلوک، شاخه، دسته
کتله. ( "ک" با آوای زبر ) ، ( مازنی ) ، دمپای چوبی ، دمپای .