کترونتن. [ ک َ ن ِ ت َ ] ( هزاروش ، مص ) به لغت ژند و پاژند بمعنی ماندن و به جایی نرفتن باشد. ( برهان ). ماندن. اقامت کردن. آسودن. ( ناظم الاطباء ).