کتره ای

/katre~i/

معنی انگلیسی:
(said) with no truth or in jest, thoughtlessly

لغت نامه دهخدا

کتره ای. [ ک َ رَ / رِ ] ( ص ، ق ) در تداول عامه ، بغلط. بی اندیشه. بی رویه. ( یادداشت مؤلف ). بی خود. بدون دلیل. ( فرهنگ فارسی معین ). بیخودی. بی پایه. باطل و بی معنی و دروغ و بی اساس. ( لغات عامیانه جمال زاده ): من هیچوقت کارم کتره ای و بدون نقشه نبوده است. ( فرهنگ فارسی معین ).
- کتره ای گفتن ؛ بی خودی و بدون اطلاع گفتن. بی اندیشه گفتن. بی رویه و نادانسته گفتن. خلاف واقع گفتن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(کُ رِ ) (ص . ) بی خودی ، الکی ، بی - اساس .

پیشنهاد کاربران

کتره ای : اتفاقی، تصادفی وبی هدف
مثال: فرگشت بیخود وکتره ای نبوده و سو دارد.
اتفاقی، بدون قرار و قاعده، randomly

بپرس