کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران
بزرگ ترین کتابخانۀ دانشگاهی و یکی از غنی ترین کتابخانه های ایران. در ۱۳۲۸ش محمد مشکوة، استاد دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران، مجموعۀ نسخه های خطی خود را که ۱۳۲۹ جلد بود به دانشگاه تهران اهدا کرد. این مجموعه بنا به دستور علی اکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران، در ساختمان قدیم دانشکدۀ ادبیات مستقر شد و نام «کتابخانۀ مرکزی» بر آن نهادند. هدف از تأسیس کتابخانۀ مرکزی گردآوری و سازماندهی کتاب های خطی و چاپی در زمینۀ مطالعات ایرانی، اسلامی، و شرقی بود. قرار شد کتاب های خطی و آثار مربوط به ایران در کتابخانه های دانشکده های دانشگاه تهران به کتابخانۀ مرکزی، که زیر نظر ادارۀ انتشارات و روابط دانشگاهی انجام وظیفه می کرد، منتقل شوند. بودجه ای نیز برای خرید کتاب در نظر گرفته شد و نخستین مجموعۀ خریداری شده کتاب های خطی حسین علی باستانی راد بود (۱۳۳۷ش). همچنین تهیۀ فیلم و عکس نسخه های خطی ایرانی و اسلامی که در کتابخانه های خارج از کشور نگهداری می شدند، در دستور کار قرار گرفت. احمد فرهاد، رئیس وقت دانشگاه، طرحِ احداث ساختمان بزرگی را برای کتابخانۀ مرکزی پیشنهاد کرد (۱۳۳۸ش) و هیئتی برای اجرای آن مأمور شدند. در ۱۳۴۲، در دورۀ ریاست جهان شاه صالح، کتابخانۀ مرکزی، مرکز تحقیقات کتاب شناسی، و دایرۀ میکرو فیلم، از ادارۀ انتشارات و روابط دانشگاهی جدا شدند و واحد جدیدی به نام «کتابخانۀ مرکزی و ادارۀ کتابخانه ها» تأسیس و ذبیح الله صفا به ریاست آن منصوب شد. هدف از این اقدام فراهم آوردن شرایطی برای تمرکز خدمات کتابداری و هماهنگی میان کتابخانه های متعدد دانشگاه و به ویژه ایجاد یکنواختی و سهولت در مجموعه سازی و سازماندهی منابع بود. در ۱۳۴۳ ادارۀ انتشارات و روابط کتابخانه ها به ریاست ایرج افشار تأسیس شد که کتابخانۀ مرکزی جزئی از آن بود. پس از طراحی و تهیۀ نقشه ها و تأمین بودجه، در مهر ۱۳۴۳ احداث کتابخانه آغاز شد. به موازات پیشرفت کار ساختمان، امور فنی کتابخانه ازجمله تهیۀ منابع، سازماندهی، ایجاد روابط با مراکز علمی و دانشگاهی به منظور مبادلۀ منابع، تهیۀ عکس و میکرو فیلم از نسخه های خطی، و تربیت نیروی انسانی متخصص نیز در زیرزمین کتابخانۀ دانشکدۀ علوم و اتاق های مسجد دانشگاه انجام می گرفت. در ۱۳۴۳ خانم مارگارت هاپکینز، کتابدار متخصصی از بنیاد فولبرایت، برای یک سال به ایران آمد تا کتابخانۀ مرکزی را سروسامان بخشد. در این سال چندین مجموعه کتاب و نشریات از مشاهیر ایران (محمد رمضانی، خاندان سعید نفیسی، ابراهیم پورداوود، و ولی الله نصر) خریداری شد. در ۱۳۴۶ کتابخانۀ مرکزی مستقل، و ایرج افشار به ریاست آن برگزیده شد. وی به کمک شورایی شانزده نفره به کار تهیۀ اساس نامه و آیین نامه های آن همت گماشت. سرانجام کتابخانۀ مرکزی در اول مهر ۱۳۵۰ در ساختمان نُه طبقۀ جدید با ۲۲هزار متر مربع مساحت کار خود را رسماً آغاز کرد. در ۱۳۵۳ به منظور گردآوری، سازماندهی و نگهداری منابع غیرکتابی که به کتابخانۀ مرکزی اهدا می شد، «مرکز اسناد» کتابخانه تأسیس شد و نام آن هم به «کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران» تغییر یافت. مجموعۀ کتابخانه شامل کتاب های چاپی، نشریات ادواری، نسخه های خطی، میکروفیلم ها و نسخه های عکسی، پایان نامه های تحصیلی دانشجویان دانشکده های دانشگاه تهران، تندیس ها، اسناد تاریخی (فرمان ها، احکام، نامه ها، قباله ها، وقف نامه ها)، و کتاب های چاپ سنگی به زبان های فارسی، عربی، ترکی، و اردو است. همچنین، کتابخانه دارای تعدادی عکس از رجال و مناظر ایران، اسناد و مدارک علمی و کتاب های درسی مدرسۀ دارالفنون و وزارت آموزش و پرورش (از ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۰)، نقشه های کشورهای مختلف و منابع الکترونیکی است. کتابخانۀ مرکزی بخش هایی نیز برای ارائۀ خدمات به نابینایان دارد و به دانشجویان و محققان ایرانی و خارجی خدمت رسانی می کند.
بزرگ ترین کتابخانۀ دانشگاهی و یکی از غنی ترین کتابخانه های ایران. در ۱۳۲۸ش محمد مشکوة، استاد دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران، مجموعۀ نسخه های خطی خود را که ۱۳۲۹ جلد بود به دانشگاه تهران اهدا کرد. این مجموعه بنا به دستور علی اکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران، در ساختمان قدیم دانشکدۀ ادبیات مستقر شد و نام «کتابخانۀ مرکزی» بر آن نهادند. هدف از تأسیس کتابخانۀ مرکزی گردآوری و سازماندهی کتاب های خطی و چاپی در زمینۀ مطالعات ایرانی، اسلامی، و شرقی بود. قرار شد کتاب های خطی و آثار مربوط به ایران در کتابخانه های دانشکده های دانشگاه تهران به کتابخانۀ مرکزی، که زیر نظر ادارۀ انتشارات و روابط دانشگاهی انجام وظیفه می کرد، منتقل شوند. بودجه ای نیز برای خرید کتاب در نظر گرفته شد و نخستین مجموعۀ خریداری شده کتاب های خطی حسین علی باستانی راد بود (۱۳۳۷ش). همچنین تهیۀ فیلم و عکس نسخه های خطی ایرانی و اسلامی که در کتابخانه های خارج از کشور نگهداری می شدند، در دستور کار قرار گرفت. احمد فرهاد، رئیس وقت دانشگاه، طرحِ احداث ساختمان بزرگی را برای کتابخانۀ مرکزی پیشنهاد کرد (۱۳۳۸ش) و هیئتی برای اجرای آن مأمور شدند. در ۱۳۴۲، در دورۀ ریاست جهان شاه صالح، کتابخانۀ مرکزی، مرکز تحقیقات کتاب شناسی، و دایرۀ میکرو فیلم، از ادارۀ انتشارات و روابط دانشگاهی جدا شدند و واحد جدیدی به نام «کتابخانۀ مرکزی و ادارۀ کتابخانه ها» تأسیس و ذبیح الله صفا به ریاست آن منصوب شد. هدف از این اقدام فراهم آوردن شرایطی برای تمرکز خدمات کتابداری و هماهنگی میان کتابخانه های متعدد دانشگاه و به ویژه ایجاد یکنواختی و سهولت در مجموعه سازی و سازماندهی منابع بود. در ۱۳۴۳ ادارۀ انتشارات و روابط کتابخانه ها به ریاست ایرج افشار تأسیس شد که کتابخانۀ مرکزی جزئی از آن بود. پس از طراحی و تهیۀ نقشه ها و تأمین بودجه، در مهر ۱۳۴۳ احداث کتابخانه آغاز شد. به موازات پیشرفت کار ساختمان، امور فنی کتابخانه ازجمله تهیۀ منابع، سازماندهی، ایجاد روابط با مراکز علمی و دانشگاهی به منظور مبادلۀ منابع، تهیۀ عکس و میکرو فیلم از نسخه های خطی، و تربیت نیروی انسانی متخصص نیز در زیرزمین کتابخانۀ دانشکدۀ علوم و اتاق های مسجد دانشگاه انجام می گرفت. در ۱۳۴۳ خانم مارگارت هاپکینز، کتابدار متخصصی از بنیاد فولبرایت، برای یک سال به ایران آمد تا کتابخانۀ مرکزی را سروسامان بخشد. در این سال چندین مجموعه کتاب و نشریات از مشاهیر ایران (محمد رمضانی، خاندان سعید نفیسی، ابراهیم پورداوود، و ولی الله نصر) خریداری شد. در ۱۳۴۶ کتابخانۀ مرکزی مستقل، و ایرج افشار به ریاست آن برگزیده شد. وی به کمک شورایی شانزده نفره به کار تهیۀ اساس نامه و آیین نامه های آن همت گماشت. سرانجام کتابخانۀ مرکزی در اول مهر ۱۳۵۰ در ساختمان نُه طبقۀ جدید با ۲۲هزار متر مربع مساحت کار خود را رسماً آغاز کرد. در ۱۳۵۳ به منظور گردآوری، سازماندهی و نگهداری منابع غیرکتابی که به کتابخانۀ مرکزی اهدا می شد، «مرکز اسناد» کتابخانه تأسیس شد و نام آن هم به «کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران» تغییر یافت. مجموعۀ کتابخانه شامل کتاب های چاپی، نشریات ادواری، نسخه های خطی، میکروفیلم ها و نسخه های عکسی، پایان نامه های تحصیلی دانشجویان دانشکده های دانشگاه تهران، تندیس ها، اسناد تاریخی (فرمان ها، احکام، نامه ها، قباله ها، وقف نامه ها)، و کتاب های چاپ سنگی به زبان های فارسی، عربی، ترکی، و اردو است. همچنین، کتابخانه دارای تعدادی عکس از رجال و مناظر ایران، اسناد و مدارک علمی و کتاب های درسی مدرسۀ دارالفنون و وزارت آموزش و پرورش (از ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۰)، نقشه های کشورهای مختلف و منابع الکترونیکی است. کتابخانۀ مرکزی بخش هایی نیز برای ارائۀ خدمات به نابینایان دارد و به دانشجویان و محققان ایرانی و خارجی خدمت رسانی می کند.