[ویکی اهل البیت] هنوز قرن اول هجرت تمام نشده بود که مسلمانان صنعت کاغذ را از ماوراءالنهر به داخل بلاد عرب زبان بردند. در قرن دوم هم بغداد کارخانه کاغذسازی داشت هم مصر.
طولی نکشید که در سایر بلاد اسلام حتی در سیسیل و اندلس هم صنعت کاغذ راه یافت، در زمان مأمون، در بغداد کاغذ به قدری زیاد بود که می گویند یک تن از بزرگان طبرستان در سفر حج وقتی به بغداد رسید و دعوت هائی کرد که دچار مشکل شد چون مأمون گفت: تا در بغداد هیزم و تره به او نفروشند، او کاغذ می خرید و به جای هیزم می سوخت و حریر سبز پاره می کرد و به جای تره بر خوان می نهاد.
و درباره ابن فرات وزیر مقتدر هم نقل است که در خانه اش حجره ایی بود مخصوص کاغذ، هر کس آنجا می رفت هر قدر کاغذ می خواست، می توانست ببرد. این نکته نیز با آن که حکایت دارد از تکلف و تنعم ابن فرات، وجود و وفور کاغذ را در بغداد آن زمان نشان می دهد.
ابن الندیم انواع گوناگون کاغذ را در عهد خویش می شمرد و این امر نشان می دهد که صناعت کاغذ در آن زمان رونق تمام داشته است. این رواج صنعت کاغذ از اسباب به وجود آمدن کتاب و توسعه یافتن کتابخانه ها گشت و در هر جا صنعت کاغذ راه یافت کار تألیف هم آسان شد. از برکت وجود کاغذ در زمان یعقوبی در بغداد بیشتر از صد کتابفروش وجود داشت که غیر از فروش کتاب در آن ها از کتب نسخه برداری می کردند و البته این امور کار تشکیل کتابخانه را هم آسان می کرد.
در واقع، در غالب بلاد اسلامی تدریجاً کتابخانه ها بوجود آمد متعلق به مساجد یا مدارس که درهاشان به روی طالبان علم گشوده بود. بیت الحکمه مأمون کتابخانه ایی معتبر داشت که از کتب گوناگون به زبان های مختلف در آن وجود داشت.
کتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز چنان عظیم بود که مقدسی می پنداشت هیچ کتابی در انواع علوم تألیف نشده است الا که نسخه ایی از آن در آنجا هست. کتب این کتابخانه بر حسب انواع علوم در حجره های جداگانه قرار داشت. نظیر همین وصف درباره کتابخانه سامانیان هم صادق بود که ابن سینا مدت ها در آن به مطالعه و استنساخ کتب اشتغال داشت.
کتابخانه شخصی صاحب بن عباد وزیر فخرالدوله دیلمی که می گویند چهارصد شتر برای حمل آن ها لازم بود معروف است و قسمتی از آن در غلبه سلطان محمود غزنوی بر ری تباه شد. سابوربن اردشیر، وزیر بهاءالدوله دیلمی کتابخانه ایی در کرخ بغداد ساخت که در آن ده ها هزار جلد کتاب بود به خط ائمه مشهور و معتبر.
طولی نکشید که در سایر بلاد اسلام حتی در سیسیل و اندلس هم صنعت کاغذ راه یافت، در زمان مأمون، در بغداد کاغذ به قدری زیاد بود که می گویند یک تن از بزرگان طبرستان در سفر حج وقتی به بغداد رسید و دعوت هائی کرد که دچار مشکل شد چون مأمون گفت: تا در بغداد هیزم و تره به او نفروشند، او کاغذ می خرید و به جای هیزم می سوخت و حریر سبز پاره می کرد و به جای تره بر خوان می نهاد.
و درباره ابن فرات وزیر مقتدر هم نقل است که در خانه اش حجره ایی بود مخصوص کاغذ، هر کس آنجا می رفت هر قدر کاغذ می خواست، می توانست ببرد. این نکته نیز با آن که حکایت دارد از تکلف و تنعم ابن فرات، وجود و وفور کاغذ را در بغداد آن زمان نشان می دهد.
ابن الندیم انواع گوناگون کاغذ را در عهد خویش می شمرد و این امر نشان می دهد که صناعت کاغذ در آن زمان رونق تمام داشته است. این رواج صنعت کاغذ از اسباب به وجود آمدن کتاب و توسعه یافتن کتابخانه ها گشت و در هر جا صنعت کاغذ راه یافت کار تألیف هم آسان شد. از برکت وجود کاغذ در زمان یعقوبی در بغداد بیشتر از صد کتابفروش وجود داشت که غیر از فروش کتاب در آن ها از کتب نسخه برداری می کردند و البته این امور کار تشکیل کتابخانه را هم آسان می کرد.
در واقع، در غالب بلاد اسلامی تدریجاً کتابخانه ها بوجود آمد متعلق به مساجد یا مدارس که درهاشان به روی طالبان علم گشوده بود. بیت الحکمه مأمون کتابخانه ایی معتبر داشت که از کتب گوناگون به زبان های مختلف در آن وجود داشت.
کتابخانه عضدالدوله دیلمی در شیراز چنان عظیم بود که مقدسی می پنداشت هیچ کتابی در انواع علوم تألیف نشده است الا که نسخه ایی از آن در آنجا هست. کتب این کتابخانه بر حسب انواع علوم در حجره های جداگانه قرار داشت. نظیر همین وصف درباره کتابخانه سامانیان هم صادق بود که ابن سینا مدت ها در آن به مطالعه و استنساخ کتب اشتغال داشت.
کتابخانه شخصی صاحب بن عباد وزیر فخرالدوله دیلمی که می گویند چهارصد شتر برای حمل آن ها لازم بود معروف است و قسمتی از آن در غلبه سلطان محمود غزنوی بر ری تباه شد. سابوربن اردشیر، وزیر بهاءالدوله دیلمی کتابخانه ایی در کرخ بغداد ساخت که در آن ده ها هزار جلد کتاب بود به خط ائمه مشهور و معتبر.
wikiahlb: کتاب_و_کتابخانه_در_تمدن_اسلامی