کتاب سرخ سرحد غربی

دانشنامه عمومی

کتاب سرخ سرحد غربی نسخه ای خطی است حاوی متن داستان های هابیت و ارباب حلقه ها و داستان های دیگر که تالکین در پیشگفتار و ضمیمه های ارباب حلقه ها بارها از آن نام می برد. در صفحهٔ عنوان «کتاب سرخ» آمده، این نوشته ها «خاطرات بیلبو و فرودوی اهل شایر است به همراه گفته های دوستانشان و همچنین معرفت فرزانگان».
عنوان «کتاب سرخ» تقلیدی است از نسخ خطی واقعی قرون وسطایی همچون «کتاب سپید ریدِرک».
در تاریخچهٔ مستندی که تالکین برای ارباب حلقه ها می سازد، خودِ او گردآورنده/مترجم تمام آثاری است که به نامش منتشر شده اند، ولی مؤلف آن ها نیست. در حقیقت، او ادعا می کند که این داستان پیش تر نوشته شده بود و او صرفاً آن را نقل می کند. [ ۱]
ظاهراً بیلبو نوشتن رمان هابیت را به پایان می برد؛ نشانه های اشتیاق او به فرجام در آن نمایان است. با این حال او ( همان طور که پیش تر فرض کرده بود ) «چند فصل دیگر» را، که تشکیل دهندهٔ رمان ارباب حلقه ها است، نمی نویسد. بیلبو کتاب سرخ را به فرودو می دهد و او پس از بازگشت به بَگ اِند، نوشتن آن را ادامه می دهد و «تقریباً به پایان می بردش» و پس از آن راهیِ «گرِی هِیوِنز» می شود. اما حتی فرودو نیز آن را تکمیل نمی کند و نوشتن «چند صفحهٔ آخر» را به سم می سپارد. این امر باعث می شود رمان ارباب حلقه ها درون قاب خود سه نویسنده داشته باشد و مسئولیت کل اثر بر دوش هیچ کدام از آن ها نباشد، زیرا هریک از آن ها چند مؤلف دیگر را نیز به رسمیت می شناسد. [ ۲]
عکس کتاب سرخ سرحد غربی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کتاب سرخ ( Das Red Buch ) یکی از آثار کارل گوستاو یونگ است که تقریبا حالت خود - بیوگرافی دارد و حاوی متون و تصاویری است که بیان کننده احساسات و عواطف و خیالات شخصی وی ظرف پانزده سال ( 1913 - 1928 ) در
...
[مشاهده متن کامل]
طول سفر پایین رفتن وی به تاریک خانه ضمیر ناآگاه انفرادی و جمعی می باشد که طبق وصیت نامه ، باید پنجاه سال بعد از مرگ وی به چاب برسد. گویا متفکرین و اندیشمندان عصر وی توانایی درک محتوای آنرا نداشته بوده باشند. یک حکیم ایرانی هم تحت عنوان اُرُد بزرگ ( او رود کبیر ) در اقتباس با آن ، یک اثر به نام " کتاب سرخ " از خود به یادگاری بجای گذاشته بوده باشد که گویند، حاوی شرح و توضیح یک پدیده ای به نام کهن قاره و مقداری پند و اندرز حکیمانه و امر به معروف و نهی از منکر خسته کننده دینی می باشد. یونگ در آن سفر در طی پایین رفتن از پله کان به زیر خان تاریک و ظلمانی ضمیر ناآگاه ، گویا در تاریکی و بدون نور لامپ ، فقط محتوای یکی از لایه های زیر پوست تاریکی شب را مشاهده و روئیت نموده باشد و آنهم نه بطور واضح و روشن بلکه بصورت سراب های خیالی و آن دو موجود شبح وار را آنیما و آنیموس نامگذاری کرده و به آنها لقب هایی از قبیل کهن الگو و سایه اهداء نموده است. آنیم و آنیمو کارل از دیدگاه امروز چیز دیگری نیستند غیر از نیمه های آغازین و یا نیم زوج های مذکر و موئنث ازلی و ابدی هر کدام از افراد انسانی که در حالت و نظم آفرینش ملکوتی اولیه برای زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن و بطور همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده شده و از حیات و زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند. حقیقت این است که راه کلی تکاملی و سیر و سلوک انسان بسوی کمال بهمراه بقیه محتوای کیهان در جهت بازگشت به حالت و نظم احسن آفرین اولیه ( و نه رجعت و باز گشت به خدا ) نه سفید می باشد و نه سیاه و نه قرمز بلکه در بر گیرنده کلیه رنگ های مرئی و نامرئی و کلیه صوت های شنیدنی و ناشنودنی و کلیه مزه های چشیدنی و ناچشیدنی و کلیه بوهای بوییدنی و نابوئیدنی و کلیه لمسیات لمس کردنی و نالمس کردنی و پشت سر گذاشتن کلیه مراتب و درجات تکاملی در طول سفر های بسیار طولانی مقطعیِ نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو سرحد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال و این دو سرحد، هردو همیشه محصور خواهند بود در بین نظام های احسن آفرینش مبداء و معاد و پس از آن بین معاد های متوالی و بیشمار. این سفر های مقطعی همیشه در یک مرتبه و با یک درجه تکاملی برتر نسبت به حالت و نظم قبلی و پیشین ، از نو آغاز می گردند و از طریق گردش یا چرخه و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان طی میشوند. و آنهم در محتوای کلیه کیهان ها یا جهان های موازی و مساوی و بیشمار بطور یکسان و برابر. حقیقت ژرف تر و نهفته در نهان خانه به اصطلاح تاریک ضمیر ناآگاه و در درون صدف بسته و مسدود غریزه جنسی، این است که هر کدام از افراد انسانی تنها دارای یک میل و سرنوشت جنسی نمی باشند بلکه پنج تا و همچنین هر فرد انسانی تنها دارای یک من یا خود و یا یک نفس مجرد نیست بلکه ده تا. به این معنا که افراد انسانی به شکل دو نیم زوج ملکوتی آفریده نشده اند بلکه ده تا نیم زوج ؛ پنج تا مذکر و پنج تا موئنث. به زبان دینی : پنج آدم و پنج حوای خودی برای هرکدام از افراد انسانی و نه یک آدم و یک حوا به عنوان والدین اولیه برای همه. شاید مفید باشد که انسان امروز و آینده در جهت شناخت خود و خداوند ، دو داستان بنیادی ادیان توحیدی - ابراهیمی یعنی آدم و حوا و آفرینش شش روزه جهان را زمین بگذارد و سعی کند به کمک شناخت و دانش علمی خود و خداوند را شناسائی کند. هنوز دیر نشده و انسان در این دو زمینه یعنی خود شناسی و خدا شناسی در مقدمه راه قرار دارد و نه در میانه و یا مقاطع پایانی راه.

بپرس