کتاب رمان کافه جغد

دانشنامه عمومی

رمان و داستان کافه جغد رمان «کافه جغد» نوشته سیدمحمدجواد هاشمی رمانی تمثیلی است که سابقه آن در ادبیات کلاسیک به کلیله و دمنه و در ادبیات مدرن به قلعه حیوانات جورج اورول می رسد. کافه جغد روایت جنگلی است که شیر به عنوان پادشاه هیچ ورثه ای ندارد و در حال مرگ است. خبر مرگ شیر اوضاع جنگل را متلاطم می کند و حیوانات تصمیم می گیرند برای اداره جنگل اقدامی کنند. یکی از مهمترین شخصیت‏های این رمان «چَپَن چانه» است، کلاغی که تاثیری دگرگون کننده بر سرنوشت جنگل می گذارد. رمان کافه جغد رمانی سیاسی است که روزگار معاصر را به تصویر کشیده است. این رمان توسط انتشارات گفتمان اندیشه معاصر منتشر شده است. شیر یک سلطان بی فرزند است، یک هیبت بی دنبال، یک سنت بی عقبه، اتوریتة ابتر، نه این که جهان جنگل کالیا بر اثر انقلاب - مثل قلعة حیوانات - به دموکراسی برسد، که این تقریر است که دموکراسی «ناخواسته» را به این جنگل دورمانده از جهان – در قالب اتخابات - تحمیل می کند - بدیهی است که این دموکراسی از آسمان فروافتاده برای هر روشنفکری یک عطیه است، اما خوانندة داستان نیاز به صبری طولانی ندارد که دریابد که دموکراسی برای جهانی که سال ها به سنت سلطانی اداره شده یک توهم است؛ تنها کافی است یک دو فصل بگذرد تا هوای دم کرده آغازین به زمین سرد و برف گرفتة پایانی که خون ساریناس سپیدی برف ها را به سرخی نشانده تغییر چهره می دهد: «بدن ساریناس زیر ضربه ها شل شده بود، گردنش آویزان شد، همة محوطه را خون گرفته بود، گویی برف سرخ باریده است، سنگینی بدنش بندها را پاره کرده و جسدش افتاد جلوی پای گرگ ها. » بدین ترتیب داستانی که با پیکر تنومند و بی رمق و در حال مرگ سلطان آغاز می شود، با جسد سنگین ساریناس روشنفکر تازیانه خورده به پایان می رسد؛ و البته فاصلة میان این آغاز و پایان یأس بار بسیار کوتاه است و نماد رؤیاهایی که خیلی زود به افسردگی مبدل شده: جریانی که به زبان روان شناختی فروید برعکس طی شده: از مانیا به افسردگی. [ ۱] آن چه بیش از همه در روایت هاشمی از درة سرسبز کالیا به چشم می آید، دنیایی سرد و سنگین است؛ دنیایی که در یک لحظه یخ زده است. جهانی که قرار بود به زعم نویسنده «بهترین فرصت برای ایجاد جنگلی سالم، پاک و آرام» باشد، یک باره مسخ می شود – زمان ایستاده است و این جا آخر حیات جنگل است - و بعد اهالی بی خبر از خطرناکی قوانین جدید که به واسطة رفتاری تاریخی به جای نقد همه چیز را به سخره می گیرند - «قوانین جدید جنگل شده بود دست مایة خنده و شوخی حیوانات. هنوز کسی چیزی را جدی نگرفته بود. » یک باره با فاجعه ای سیاه مواجه می شوند: «فضای ترسناکی شده بود، بعنی قرار بود چه اتفاقی بیفتد، هیچ کس نمی دانست». و بدین گونه کتاب در فریاد خاموشانة روشنفکری که به خون غلتیده پایان می یابد. «فریادش بلند شد، اما صدایش درنمی آمد». [ ۲] به گزارش خبرنگار مهر، رمان «کافه جغد» نقد دموکراسی نیم بند است. نقد فهم نیم بند روشنفکران از آزادی و نشانگر تسلط ابزار، پیش از توسعه اندیشه است. به عبارتی تسلط «آلت انتخابات» پیش از فهم و امکان «انتخاب» است که آزادی برابر با انتخابات گرفته شد و در واقع دموکراسی برابر با انتخابات قرارگرفته شد. [ ۳] در کتاب کلیه و دمنه داستان بر محور کلیه و دمنه می چرخد و در اینجا بر محور شیر و چپن چانه به عنوان مثال در متن کتاب کلیه و دمنه گفته شده است «دمنه گفت متوجه شدم؛ هر کس که در پی نزدیکی به پادشاهان باشد این کارش برای طمع به دست آوردن غذا نیست چرا که شکم به هر جا و هر چیزی پر می شود. فایده نزدیکی به پادشاهان کسب مقام بلندف خوبی به دوستان و غلبه بر دشمنان و خوداری از پست همتی و کم مروتی است. هر کسی که هکت او فقط به دست آوردن طعمه و غذا است در زمره حیوانات شمرده می شود. . . » [ ۴] و می توان کتاب کافه جغد را در بخشی از داستان با قلعه حیوانات جورج اورول مقایسه کرد با این تفاوت که در قلعه حیوانات حیوانات اهلی یک مزرعه علیه صاحب خود که انسان است شور می کنند؛ اما در کافه جغد داستان در یک جنگل اتفاق می افتد و شخصیت ها حیوانات وحشی هستند. در قسمتی از داستان قلعه حیوانات جورج اورول آورده: «چهار روز بعد دم غروب، ناپلئون به همة حیوانات دستور داد در حیاط مزرعه جمع شوند. وقتی همه گرد آمدند، ناپلئون از خانة جونز بیرون آمد. هر دو مدالش را به خود آویخته بود و اخر او به تازگی «مدال درجه یک قهرمانی حیوانات» و نمدال درجه دو قهرمانی حیوانات» را به خودش اعطا کرده بود و. . . » [ ۵]
عکس کتاب رمان کافه جغد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران