کبیداء. [ ک ُ ب َ ] ( ع اِ ) کَبد. کَبَد. کَبداء. کُبَیداة. میانه آسمان. ( منتهی الارب ). وسط آسمان. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به کبد و کبداء و کبیداة شود.