کبچه
لغت نامه دهخدا
کبچه. [ ک َ چ َ ] ( اِ ) چوبی باشد که بدان آرد گندم بریان کرده شده را که با چیزی آغشته کنند بر هم زنند و بشورانند و آن را به عربی مجدح گویند. ( برهان ). کفچ. کفچه. کپجه. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ): مجدح ؛ کبچه پِسْت شور. مخوض ؛ کبچ یا چیزی که بدان شراب را زنند تا آمیزد. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
دم بریده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید