کبودجامه شدن. [ ک َ م َ / م ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جامه به رنگ کبود پوشیدن. || مجازاً، سوکوار شدن. عزادار شدن : گیتی سیاه خانه شداز ظلمت وجودگردون کبودجامه شد از ماتم وفا.خاقانی.