کبود پوشیدن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جامه کبود به بر کردن. || جامه نیلی به علامت سوکواری بر تن کردن. جامه عزا پوشیدن : چهل روز سوک پدر داشت شاه بپوشید لشکر کبود و سیاه.فردوسی.گرتو کبود پوشی همچون فلک در این ره پس چون فلک چرا تو دایم به سر نگردی.عطار.