کبود حصار

لغت نامه دهخدا

کبود حصار. [ ک َ ح ِ ] ( اِ مرکب ) بمعنی کبود تشت است که کنایه از آسمان باشد.( برهان ). کبود حصار. کبود طشت. کنایه از آسمان است.( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). آسمان اول. ( مؤید الفضلاء ). آسمان. ( مجموعه مترادفات ص 10 ) :
گذشت عمری تا زیر این کبود حصار
بجرم آدم ماضی مطیع برزگرم.
سنائی.
دیده بانان این کبود حصار
روز کورند یا اولوا الابصار.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آسمان .

پیشنهاد کاربران

بپرس