کبوتربازی

لغت نامه دهخدا

کبوتربازی. [ ک َ ت َ ] ( حامص مرکب ) عمل کبوترباز. کار کبوترباز. در فرهنگ فارسی معین آمده است : کبوتر بازی در ایران به صورت فنی درآمده است ، شامل شناسایی انواع کبوتران و عادات و شیوه پرواز و تربیت و تغذیه آنها و فریفتن کبوترهای دیگران و کشیدن آنها بخانه خود. کبوتربازی اصطلاحات خاصی دارد که بعضی مشترک همه نواحی و برخی مختص ناحیه ای خاص است. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کبوترباز شود.

فرهنگ فارسی

عمل کبوتر باز توضیح کبوتر بازی در ایران بصور فنی در آمده شامل شناسایی انواع کبوتر ان و عادات و شیو. پرواز و تربیت و تغذی. آنها و فریفتن کبوتر های دیگران و کشیدن آنها بخان. خود . کبوتر بازی اصطحات خاصی دارد که بعضی مشترک همه نواحی و برخی مختص ناحیه ای خاص است .

دانشنامه آزاد فارسی

(در تداول: کَفتَربازی) عملِ پرورش و نگهداری و پراندن کبوتران، برای سرگرمی و تفریح. از فرمان رسمی «ممنوعیت کبوتربازی» صادره در دورۀ شاه عباس صفوی اول پیداست که این رسم در آن دوره به شکلی همه گیر رواج داشته است، اما گسترش بی سابقۀ آن، در میان اشراف زادگان و طبقات متوسط، به دورۀ فرمانروایی ناصرالدین شاه قاجار بازمی گردد. در منابع، از کسی با نام حاجی سرایدار یاد رفته است که شغل رسمیِ او پرورش و نگهداری هزاران کبوتر ناصرالدین شاه بوده است. به تبعیت از شاه، بسیاری از مشاهیر دورۀ ناصری به کبوتربازی روی آوردند. با گسترش کبوتربازی در میان طبقات متوسط و زیرینِ اجتماعی، رفته رفته مفردات لغو، تعبیرهای مصدری و تکیه کلام های خاص کبوتربازی شکل گرفت. کبوتران، بنابه رنگ بال وپر و دیگر ویژگی های اندامی نام گذاری شدند، شغل کبوترفروشی (← صعله) پدید آمد و از قِبَل آن کارگاه های تولید قفس و زمین های کشتِ ارزن، غذای اصلی کبوتران، رونق گرفتند. قراردادهایی مکتوب در دست است که نشان می دهد مسابقات کبوتربازی بسیار جدی برگزار می شده است. رفته رفته مشغلۀ کبوتربازی از حدود تفریحی آن درگذشت و به نوعی کشف و شهود بیمارگون بدل شد؛ این معنی از عنوان «عشق باز»، که به کبوتربازان پرحرارت گفته می شد، پیداست. مشهورترین و کمیاب ترین نوع کبوتر، در اصطلاح کبوتربازان، طوقی، با حلقه ای خاکستری، سیاه یا قهوه ای بر گرد گردنش، که در باورهای توده از نشانه های نحسی و بدشگونی است.

پیشنهاد کاربران

pigeon - flying
He was a widower with six young children ( he had left them in charge of a sister of his to come out there ) , and the passion of his life was pigeon - flying. He was an enthusiast and a connoisseur.

بپرس