کبه

لغت نامه دهخدا

کبه. [ ک ُب ْ ب َ / ک ُ ب َ / ک َ ب َ ] ( اِ ) شیشه یا شاخ یا کدویی باشد که حجامان آن را بر محل حجامت نهند و بمکند و معرب آن قبه است. ( برهان ). شیشه حجامان. ( صحاح الفرس ). شاخ و کدوی حجامت. ( ناظم الاطباء ). کدو یا شیشه ای که حجامان آن را بر محل حجامت نهند و بمکند تا خون به یکجا بهم آید آنگاه بر آن استره زنند. ( آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) :
خواجه بمکد واﷲ خواجه بمکد واﷲ
از... تو وز آبش ، چون کبه مکد گرّا.
معروفی.
چو کودک را ز شیرینی تب آید
زنندش کبه گر بر سر نکوتر.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
|| برآمدگی هر چیز. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || گاهی بر استره نیز اطلاق کنند. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

یکی از شهرهای معروف ژاپن در جزیره [ نی پن ] که ۱ / ۲۸۹٠٠٠ تن سکنه دارد و مرکز عمده صنایع فلزکاری است .
( اسم ) پشمینه ای که مویها از آن آویخته باشد خرسک خشوانه . توضیح اگر [ جبه ] از همین ماخذ باشد [ گبه ] با کاف پارسی اصح است .
گروه مردم گروه اسبان

فرهنگ معین

(کُ یا کَ بّ ) (اِ. ) = کُپّه : ۱ - برآمدگی ، قبه . ۲ - شاخ حجامت .

فرهنگ عمید

۱. برآمدگی چیزی.
۲. هر چیزی که روی هم ریخته و از زمین برآمده باشد، مانند کپۀ خاک.
۳. [قدیمی] شاخ حجامت.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کبهکبهکبهکبه
در گویش تاتی یعنی کیه.

بپرس