کَبْروی
در شاهنامۀ فردوسی، دهقانی ایرانی و مِی خواره که برای بهرام گور و سپاهش بارهای میوه و گل آورد و در پیشگاه بهرام نیز ادعا کرد که شراب او را دگرگون نمی کند؛ پس چندان مِی نوشید که چون از نزد بهرام رفت در راه به خوابی سنگین فرو رفت. کلاغی چشم های کبروی را برکند و سپیده دم روز دیگر مرده اش یافتند. چون این خبر به بهرام رسید فرمان داد تا نوشیدن شراب را حرام کنند. این فرمان یک سال جاری بود.