کبره


معنی انگلیسی:
crust, patina, callus

لغت نامه دهخدا

( کبرة ) کبرة. [ ک ِ رَ ] ( ع اِ ) کِبَر. ( از اقرب الموارد ).
- کبرةالقوم ؛ کلانتر قوم یا قریب تر آنهابه جد اعلی. ( منتهی الارب ). هو کبرتهم ؛ ای اکبرهم اواقعدهم فی النسب و اقربهم. ( اقرب الموارد ). فلان کبرةولد ابویه ؛ یعنی کلانتر فرزندان است. ( منتهی الارب ). واحد و جمع و مؤنث در این کلمه یکسان است. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). کُبُرّ. کُبُرَّة.
|| گناه بزرگ.( از اقرب الموارد ). گناه بزرگ و سترگ. ( منتهی الارب ).

کبرة. [ ک َ رَ ] ( ع اِمص ) کبر در سن. ( از اقرب الموارد ). بزرگ سالی. ( منتهی الارب ). یقال : علت فلانا کبرة؛ ای کَبِرَ و اَسَن َّ. ( از اقرب الموارد ). کلان. به زاد برآمده. سالخورده. دیرینه. کهن.

کبرة.[ ک ُ ب ُرْ رَ ] ( ع اِ ) کبرة. رجوع به کِبرَة شود.
کبره. [ ک َ ب َ رَ / رِ / ک َ رَ / رِ ] ( اِ ) پوسته نازکی که روی زخم بندد. لخته خونی که روی زخم منعقد شود. پرده الیافی خون که پس از زخمهای سطحی بر روی پوست و مخاط پدید آید. ( فرهنگ فارسی معین ). || پوست کف دست یا جای دیگر که به سبب بسیاری کار و تماس با اشیاء کلفت شود. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

پوسته، پوسته نا ک روی زخم، پینه یاپوست ضخیم که درکف دست ازبسیارکارکردن پیداشود
( اسم ) ۱ - پوست. نازکی که روی زخم بندد . توضیح لخت. خونی که روی زخم منعقد شود پرد. الیافی خون که پس از زخمهای سطحی بر روی پوست و مخاط پدید آید . ۲ - کلفت شدن پوست کف دست یا جای دیگر بسبب بسیاری کار و تماس با اشیائ .
بزرگ سالی

فرهنگ معین

(کَ بَ رِ ) (اِ. ) سفت شدن پوستِ بعضی از قسمت های بدن .

فرهنگ عمید

۱. پوسته.
۲. پوستۀ نازک روی زخم.
۳. چرک انباشته شده در دست و پا.

گویش مازنی

/kebre/ لایه ی چرک

مترادف ها

crust (اسم)
پوسته، قشر، پوست، کبره، پوست نان، پوسته سخت هر چیزی، ادم جسور و بی ادب، قسمت خشک و سخت نان

فارسی به عربی

قشرة

پیشنهاد کاربران

کَبِّرْهُ. او را بزرگ شمار.
کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ.
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. ( فرازی از دعای افتتاح )
...
[مشاهده متن کامل]

سپاس خدای را که همسر و فرزندی برنگرفته، و در فرمانروایی شریکی برایش نیست،
و سرپرستی از روی ناتوانی نداشته است، و او را بزرگ شمار بسیار بزرگ.
سوال : در ( وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً ، و او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. ) خطاب به چه کسی است؟
پاسخ: مخاطب امر و دستور کَبِّرْهُ تَکْبِیراً ابتدا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و به تبع او، همه مسلمانان مخاطب آن امر هستند.

کَبَرَه: کُلُخمه، پینه، پوست کف دست وپا که در اثر زیادی کارو. . . ضخیم شود لخته شدن خون جای زخم .
نمونه:دست بزرگ و کبره بسته گودرز را فشرد. ( کلیدر، ج۶ص۱۸۰۳ ) محمدجعفر نقوی
بافت ایجاد شده ناشی از تجمع پوست مرده و چرک جمع شده از عدم رعایت بهداشت
پوست مرده و چرک جمع شده ناشی از عدم رعایت بهداشت
پینه روی دست
Scab

بپرس