کباش
لغت نامه دهخدا
کباش. [ ک َب ْ با ] ( ع ص ) صاحب کِباش. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || منسوب است به کبش که نوعی گوسفند است. ( سمعانی ). || ( اِخ ) نام جماعتی از اهل علم به دیار مصر. ( سمعانی ).
کباش. [ ] ( اِ ) نوعی قرنفل است که سر آن بزرگ باشد. ( فهرست مخزن الادویه ).
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید