کباده کشیدن

لغت نامه دهخدا

کباده کشیدن. [ ک َب ْ با دَ / دِ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) ورزش کردن با کباده که از آلات ورزش زورخانه است. || در تهیه و تدارک رتبه و درجه بالاتر بودن. ( ناظم الاطباء ).
- کباده وزارت کشیدن ؛ داعیه وزارت داشتن. مدعی استحقاق وزارت بودن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کشیدن کمان ( کباده ) . ۲ - ( زور خانه ) ورزشکار تن. کباده را بدست چپ و زنجیر آنرا بدست راست گرفته بای سر خود میبرد و طوری حرکت میدهد که دستها از آرنج تا مچ بطور افقی بروی سر قرار گیرد . ۳ - انتظار کشیدن : [ ... کباد. وزارت میکشد ] .

فرهنگ معین

( ~ . کِ دَ ) (مص ل . ) ۱ - کشیدن کمان (کباده ). ۲ - ورزشکار تنة کباده را به دست چپ و زنجیر آن را به دست راست گرفته بالای سر خود می برد و طوری حرکت می دهد که دست ها از آرنج تا مچ به طور افقی روی سر قرار گیرد.

پیشنهاد کاربران

کباده یِ چیزی را کشیدن: یعنی ادعایی در آن داشتن. برایِ نمونه: کباده یِ شعرِ ادب می کشید؛ یعنی ادعایِ چیرگی در قلمروِ شعر و ادب را داشت.

بپرس