لغت نامه دهخدا
کباده کش. [ ک َب ْ با دَ / دِ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) آنکه کباده کشد. آنکه کباده را که آلت آهنین است بالای سر از جانبی به جانب دیگر به حرکت آرد نیرومند شدن عضلات را. || مجازاً جویای نام و مقام. طالب و خواستار درجه و مقام. آنکه داعیه بدست آوردن مقامی و منزلتی و رتبه ای داشته باشد.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کمان کش . ۲ - آنکه با کباده ( زور خانه ) ورزش کند .
فرهنگ معین
( ~ . کِ ) (ص فا. ) آن که با کباده (زورخانه ) ورزش کند.
فرهنگ عمید
کسی که با کباده ورزش می کند.