کاید

در کتاب تاریخ تیموری بدان اشاره شده است ؛ بسی باعث افتخار و مباهات است نسل بزرگان ایران زمین وقهرمانان با اصالتِ یگانه پرست در کشور مان پا بر جاست .

منابع ان کتاب منم تیمور جهانگشای نوشته مارسل بریون فرانسوی و ریاض افردوس حسینی1082 ه قمری و فلرسنامه ناصری و کتاب نورمحمد مجیدی به نام یاد واره نظام سنتی ایلات کوه گیلویه و بویراحمد مباشد

ایل زراسوند از شاخه هفت لنگ بختیاری ( لُر بزرگ ) میباشند. .

محال و بختیاری تا بوشهر و استان فارس و حتی کرمان پراکندگی دارد و این پراکندگی نیز به خاطر سلح شوری و زیر بار نرفتن مردمان این ایل بوده که به همین سبب این مردمان سلحشور توسط حاکمان زمان تبعید و پراکنده شده اند به امید اجتماع سراسری قائد های ایران و مشخص نمودن پیشینه صحیح این ایل سترگ که باعث افتخار ایران و جهان است

یاری تغییری نکرده و معنای کمک یاری اتحاد را داراست!
بختیاری یعنی به وقت یاری، در زمان یاری رسانی، هنگام کمک، زمان اتحاد

کاید این واژه از دو بخش تشکیل شده کا ید که هر کدام به طور مجزی معنی خود را داراست!
کا نام و صفت برای بزرگان می باشد و در اکثریت مناطق لر نشین مورد استفاده است! در واژهای چون کاکا، کاکو، کوکا که پیشینه واژه به کو، گو، گِوُ، کِوُ بر می گردد و این واژه در تاریخ باستان برای اهورا و مانگا بکار گرفته شده و به دلیل تفاوت بیان در گویش گا و کا گفته شده و امروزه در دنیا نیز همان معنی باستانی خود را دارا است! اهورا، اخورا، اکورا و اگورا تلفظ کا در گویش لری ( پارسی ) و کُردی ( ماد ) می باشد!
کا به معنای بزرگ است و منظور خدا/ خوا می باشد!
ید یَد ِد َد به وفور در نگارش میخی وجود دارد و همیشه برای مادر یا خداوند مادر بکار گرفته شده که در عهد عتیق به ماه گفته می شد یا مادرماه و در عهد باستان به خورشید خانم که همان اخورا یا اهورا باشد!
کاید یعنی بزرگ مادر یا خداوند بزرگ مادر که استفاده این کلمه از زمان الا میتری مرسوم بوده!
طبق نامهای موجود در شجرنامه مشخص می شود اسلام در زمان ضرغام خان به این مناطق آمده و این بزرگوار نام محمد امین را برای فرزندش بکار گرفته و قبل از ایشان این خاندان مذهبی دگر داشتند!
معنی مکار و حیله گر بدون منطق و اصول دستور زبانی بوده و برای گمراهی و خار کردن این خاندان در طی 80 سال آخیر بکار گرفته شده و روز ما نیز فرا خواهد رسید تا به تک تک این بی خردی رسیدگی شود! با دیدی باز به موارد و مسائل پیرامونمان دقت کنیم که تفتیش عقاید فقط جهت گمراه کردن است و بس!
جاودانه و پاینده باد خاندان کاید و دگر خانوادهای محترم ایران زمین!

وقتی به پیشینه و گذشته ایشان نگاه می کنیم چند نسل قبل و بعد تک پسر بودند و در صدی بعد نیز تکرار شده که گویای سه مورد مهم است اول مریضی دوم جنگ و سوم خشکسالیهای چند ساله که باعث درگذشت بسیاری شده از زمان سرلک تا حسنعلی بزرگ ادامه داشته و حسنعلی بزرگ در دوران قحطی کوچک در فریدن اصفهان و در منطقه جمالو به خاک سپارده شد! یادشان گرامی باد چون شیر مردان تاریخ لر زیستند و افتخاراتشان در تاریخ لر نهادینه است!
چند سال پیش 3 شیر سنگی از زیر آب پست صد زاینده رود دزدیده شد که سال بعد توسط نیروی انتظامی پیدا شده و امروز این سه شیر سنگی در موزه اصفهان نگهداری می شود و طبق تحقیقات خانوادگیاین احتمال است در این منطقه محمد امین، حسنعلی بزرگ، احمد، علی بیگ و دگر نوادگان زندگی می کردند در کنار ترکان سامان فریدن اصفهان و این سه شیر سنگی امکان دارد از جای دیگری بدانجا نقل مکان پیدا کرده که یادبود میرکاید، قهرمان خان و ضرغام خان باشد! اگر عزیزی اطلاع بیشتری در مورد این 3 شیر سنگی دارد لطفا ارائه نماید!
نام دره کاید نیز به خاطر دلاوری میرکاید به نام دره کاید نامگذاری شده! دره کاید یکی از چند مکان زندگی آن زمان این خاندان است و گستره مال برون از بوشهر تا زرد کوه بختیاری می باشد و به دلیل خشک سالی تعداد مناطق زندگی از شرق تا دره شور و بویراحمد و در غرب تا ایلام و لالی گسترده بوده و این مناطق به صورت اشتراکی در آن زمان استفاده می شده و زن و زن خواست باعث پیوند خانوادگی با تعداد بیشماری از طوایف گردیده که در پیشنهادهای دوستان کاملا قابل درک است! و اگر کمی در تاریخ دو صده آخیر وارد شویم می بینیم این خاندان امروز در اکثریت کشورهای دنیا هستند که مهاجرت این عزیزان در طی 80 سال آخیر بسیار بوده!
در تلاشیم با کسب اطلاعات بیشتر از تاریخ نویسان خاندان کاید بتوانیم مطالب دقیقتری نیز ارائه کنیم تا آشنایی با پیشینیانمان آشکار گردد!

جهت پالش واژهای زبان مادری بر آن شدیم تا مطالعات گسترده میدانی و استفاده از دانش ادیبانی برجسته توان خود را در حد قابل قبول بالا برده و در دوران آموزش با چندین گویش لری و تاریخچه این زبان مادری آشنا شویم و تحقیقات را با گویشهای نزدیک دگر اقوام ادامه داده و از مرزها عبور کرده تا دنیای زبان لری که امروز در گوشه و کنار دنیا در زبانهای خارجی استفاده می شود را درک کرده و بعد از 6 سال مطالعات اکادمیک و نوشته چندین مقاله و آموزش زبان و تکمیل چند لغت نامه و غیره امروز مجددا در خدمت شما عزیزان باشیم!
توانایی، علم و دانش تک تک ما بسیار خوب است و ادامه کار رمز موفقیت و تنها موردی را که فکر می کنم کلید رمز موفقیت می باشد این هست که به هیچ انواع صفتهای چون استاد، پیشکسوت، دانشمند یا پروفسور کسی را گمراه نکند و از دانش و توان زبان لری که زبان مادریمان است کمک گرفته و به درک درست هر واژه بپردازیم که این زبان زبان مادری کل دنیاست و من برای رسیدن به این مهم تاریخ دنیا را نیز تا چند هزاره قبل مطالعه کردم در مورد وطنم و دگر کشورهای دنیا!
این اندک مقدمه بود تا اول به معنی واژها پرداخته و سپس با کمی تاریخ زبان به زبان باستان لری رسیده و آن را اول برای خودمان بهتر قابل درک نمایم!
در مورد خودم چون مذهبهای مختلف در زبان نفوذ کرده و مشکلات در کارمان به وجود می آورد در هر فصل از نام یا صفتی استفاده می کنم و تا عمر باقیست ما هم هستیم!
من از نوادگان بابادی و کاید هستم که خیشاوندانم در اکثریت مناطق ایران و دنیا زندگی می کنند و هیچ مرزی جلودار بشریت نبوده و نیست!
در دنیای مجازی اگر به واژه واژگا یا واژگان رسیدید آن مطالب من می باشد چون ساخته من است!

در شهرستان الشتر درلرستان ودربین ایل حسنوند طایفه ای به نام پولا یاهمون فولادوند هست که اصالتا کاید بختیاری هستند

هزاراسپی که عنوان خاندان ساسانی آل عراق خوارزم هم بود از واژه هیست اسپی می آید یا هیستاسپی که عنوان هخامنشیان بود.
هخامنشیان از طایفه پتیش هووری به پارسی هخامنشی یا هوره تاوی به پهلوی و برآفتابی به پارسی امروزی و مرکزوشون در پهلیان=پهلویان یا فهلیان امروزی ممسنی که کاخ هخامنشی و مرکز قبیله ایی و اتحادیه قبایل پارسی بوده است. در گستره ایل جاوید ممسنی همچنان بلوک برآفتاب هست تا به گچساران و کهگیلویه و همچنین شاخه ای از آنها در کرمانشاه هستند و خود را از نسل پیشدادیان و کیانیان می دانند که همین ریشه هخامنشی آنها را نشان می دهد.
قبیله پتی هووری یا هوره تاوی یا برآفتابی ارگ بد پاسارگد ( پسرگد ) و کرمان بودن و فرمانروای این اتحادیه قبیله ایی بزرگ پارسی از شیراز تا بهبهان با مرکزیت فهلیان خاندان بزرگ گوبری هخامنشی پدر ملکه داریوش شاه و به قولی برادر کورش بوده و نام گئوبره یک عنوان اوستایی به معنای کفش دوزک آفت زا عنوان محلی این خاندان بوده و نام های آنها در کتیبه ها نام های اصلی نیست. نام کورش اول چیش پیش کورش دوم در متون در ممسنی آمده است.
کای ها و کایدان از کی های ممسنی فارس تا کی های چهارده تا ممسنی بلادشاپور تا کی های لرستان چون کاید رحمت تا کی های زراسوند یا کیانیان ایذه و طایفه کیزاده بلوچستان تا به کی های مکاوندی همه ممسنی و به همان طایفه کیزاده ممسنی که در زمان صفویه به بلوچستان رفت تعلق دارند.
ممسنی یا مامیسین یا مم سئن یا سئن مادر=شهین ( شاهین ) مادر درفش هخامنشیان بود به همه اینها قوم سئنی اوستایی خوارزم می گویند یا سرزمین قوم آریا یا همان ایرانویچ چون افسانه های آنها همه از سئن و مرغوسئن ( سیمرغ ) است.
سیمرغ درفش ساسانیان بود.

کاید حسام الدین مکاوندی از پهلو جاوید ممسنی در دامنه سپید دژ یا دذ اسفندیار رهبری گروهی از ممسنی ها به سوی بلادشاپور ممسنی نشین را به عهده داشت و کاید حسام الدین را احتمالا از نسل خوانین یا کایدان ایل جاوید ( طایفه ) جاوید ممسنی می دانند چون پهلو مرکز خوانین جاوید بود.
بسیاری از لرها ریشه ممسنی دارند و مردوخ همه لر بزرگ را ممسنی می نامد.

کاید و کایدان تاریخی همه از قوم باستانی مم سئن ( مم سنی ) یا سئن مادر گرفته شده است که درفش هخامنشیان بود.

کجایند آن خوانین زراسوند______ز کاید، احمدخسروی و علاسوند
کجایند آن سلحسوران زراسوند____ز خدرسرخ و کورکور و هیهاوند
باتشکر؛؛ بختیاری از طایفه کاید ایل زراسوند قوم لر ایل بختیاری ساکن اصفهان

باتشکر ؛محسن کایدی از طایفه کاید ایل زراسوند

بعد به سراغ سیستانی ها ( کمانداران قدرتمندهخامنش ) رفت که آنهاهم گفتندترکهاباآن همه قدرت نتوانستندما که کمتریم. وبعد به سراغ لربزرگ ( بختیاریها ) رفت که باشرایطی ( باید به فکر جوانان باشی ) قبول کردند. ودراین جلسه بیعت، سران بختیاری ازنادرپرسیدندکه حالاچطورحمله کنیم، نادر گفت لشگرکه تشکیل دادیم حمله میکنیم که سران بختیاری گفتند بدون تاکتیک شکست میخوری نادر گفت چطور؟مجمه برنج که برای ناهار آوردندگفتند دشمن مانند این مجمه برنج می مونه، اگه ازوسط آن لقمه بگیری داغ است دهان رامیسوزونه ولی اگرازاطراف آن شروع کنی راحت میتونی آنرابخوری. . . که نادر توانست سران قدرتمندبختیاری درتمام جنگهاپیروزشود. وبعد یکی ازبزرگان ایل بیرانوندگفت، زمانی که ایل بیرانوندبکمک طوایف دیگه لر، نیروهای اشغالگرروس را شکست دا

بهش اضافه میکنه . . . جم کنید این بساطو بفکر اینده ایلی و طایفه گری و ایرانتون باشید . . . در گذشته هرکسی هر کاری کرده مال خودش بوده ب بقیه هیچ ربطی نداره الان اینترنت باعث شده که همه صاحب نظر بشن ولی از لحاظ املایی و انشاء معلومه که اطلاعات ناقصه و مال خودشون نیستن و اکثرا دروغه. . . ایرانو خوردند و بردند و چاپیدن شماها همه ش برمیگردید ب چندقرن قبل و بحث و جدل میکنید که چی بشه؟ بفکر آینده بچه هاتون باشید موندید توی گذشته و آینده رو دارن از دستتون در میارن . . . تاریخ مال گذشته گان هست و نمیشه جعلش کرد . . . . تاریخ نگاران امروزی همه شون کپی میکنن و یه سری اطلاعات دروغ هم ب اون مطالب دزدیشون اضافه میکنن و ادعاشون اینه که کتاب نوشتن. . . . تاریخ اقوام ایرانو باید از منابع بیگانه بخونی مثه کتاب از بیستون تا زردکوه بختیاری یا سفرنامه لایارد و غیره همینا رو بخونید همه چی دستگیرتون میشه . . . بفکر اینده باشید تاریخ اقوام ما قبلا نوشته شده بحث نکنید و ما نمیتونیم مفاخر شخصیتهای همدیگه رو از هم بدزدیم و بنام خودمون نامگذاری کنیم البته خیلیا دارن این کارو میکنن و دزد تاریخ بیشتر بهشون میاد تا نویسنده. . . کپی کردنو از چینی ها یاد گرفتند البته دزدی تاریخی رو هم بهش اضافه کردن

اهواز، دزفول، بخش های بختیاری نشین جنوب من رویتشون کردم، به زبون های مختلف. در پلدختر و خرم آباد قهرمانان نامی ورزشی از این طایفه بزرگ دیده شده.

میکردندمانندخان ها که هرطایفه ای خان خودش را داشته ودولت ازآنهابرای اداره مملکت استفایده میکرده.

ازبختیاریهای دیگر هم که اصلشان الیگودرزی است سالهاقبل اجدادشان به پلدخترمهاجرت کرده وساکن روستاهاوشهرپلدخترشده اند.

ساله دارد. الان در سرتاسر استان بویر احمد هستیم با اسامی . انیژه قائدی ارجمند سروش مقدم جهانکهن سالاری و . . . . .

در کتاب شهرهای ساسانی اکرم بهرامی اشاره کرده که انوشیروان باب ( گذرگاه ) ممسنی گرجستان را بنانهاد و همچنین مماسن های آفریقا یادگار کمبوجیه در حبشه و جیبوتی تا جایی که اسماعیل غیله رییس جمهور جیبوتی از طایفه مماسن آفریقاست تا ممسنی های نخارر که در زمان انوشگ روان به یمن اعزام شدند تا ممسن های کوه مزاری عمان تا ممسین های آلان و مماسن های شامات تا شول های ممسنی گرگان و دربند قفقاز و. . .
نام یک قوم باستانی اتحادیه سکایی پارسی جنوب ایران که در زمان هخامنشی و ساسانی در مرزهای ایران واحد شاهی مرزی را به عهده داشیه اند. زادگاه و سرزمین اصلی آنها از پارس تا سیستان بوده و در دوره گیلویه از مردمان همایگان سفلی ممسنی فارس گروهی از ممسنی ها که شبانکارگان ممسنی و . . . بوده اند به همراه گیلویه به بلادشاپور رفتند و ایلخانی ممسنی بلادشاپور که شامل ۱۴ طایفه مشهور به ۱۴ چریک بود به رهبری کایدان ۱۴ تا تا زمان صفویه برپا بود و سپس فروپاشید و مرکز ممسنی نشین بلادشاپور به مرکز کهگیلویه نشین بهبهان منتقل شد. نام طوایف ۱۴ گانه ممسنی های کهگیلویه و بلادشاوور در کتاب ریاض الفردوس خوانی آورده شده است که شامل دلاوری، بادلانی، ژیلایی، کرایی، حسن عالی، چاروسایی، بویر اردشیری ( تامردای ) ، بویر عباسی، قلندر بویری، گیوه موئی، سر کوهکی، دشمن زیاری، گرشاسبی و کشتاسپی, تیرمانی بودند که گروهی از این ها عمدتا کرایی ها خود را از تبار محمد فرزند حسن فرزند گیلویه فرزند مهرگان نوه روزبه ساسانی می دانستند و به محمد حسنی معروف هستند که شامل بخش کوچکی از قوم باستانی ممسنی می شود نه همه آن. بنابراین محمد حسنی نام شاخه ای از ممسنی هاست نه همه ممسنی ها.
ممسنی های پارس شامل:ایل جاوید، ایل بهکیش، ایل رستم از نام رستم دستان آماردی، همایگانی، سورگانی، مهرنگانی، شاهونی، نیامتی ( طایفه رییسعلی دلواری ) ، شولی، احتمالا کمان کشی و. . . بودند و شاخه ای از کایدان ممسنی در شرق فارس بودند و نوبندگان فسا یادگار ممسنی هاست که قلعه اصلی نوبندگان در ممسنی فارس هست و ثبت ملی قلعه ای باستانی که طرح عقاب با بالهای گشوده دارد که احتمالا با نام سئن ( شهین ) ممسئن و شاهین بال گشوده پرچم هخامنشیان یک تاریخ داشته باشند. شاخه ای از ممسنی ها هم در سیستان بودن که بازماندگان آنها ایل سرابندی ممسنی سیستانی حاکم سیستان و ارگ سه کوهه زابل یادگار سپهبد گودرز سورن پهلو، ایل شهرکی ممسنی سیستانی حاکم ارگ بم از نسل شهرک آذرماهان ممسنی سپهسالار یزگرد سوم و فرماندار پارس ( بیشاپور و استخر ) .
روزگاری انگلیسی ها از محمدرضاخان دوم سرابندی پرسیدند چه تباری داری و ایشان حاکم سیستان در جواب گفتن:از نسل شهرک ملک اژدر ممسنی هستم.
شاخه سکایی ممسنی ها ( طایفه پارسی آمارد ) که هم در فارس ( تیرمردان ممسنی ) و هم سیستان بودند در جنگ با درفش اژدها به جنگ می رفتند از این رو به ملک اژدر و اژدها نیا تا عصر زندیه مشهور بودند. خاندان ممسنی سیستان مشهور به طوایف پارسی وان سیستان یادگار خاندان سورن و سورن ها هم از دودمان نریمان و رستم یادگارند. گروهی از ممسنی ها هم حاکم ارگ کلات در سیستان قدیم ( پاکستان ) امروزی بودند.
نام این قوم از قدیمترین متون مربوط به جنگ اسکندر تا به امروز ممسن بوده است.
آرامگاه چیش پیش و کورش اول و همچنین کاخ خاندان هخامنشی به نام لیدوما ( پهلو شاهنامه ) و ۲۶ سکونت گاه هخامنشی در ممسنی فارس کشف شده و لیدوما و ۲ کاخ دیگر مقر و زادگاه هخامنشیان از طایفه پاتیش هووریش یا برآفتابی بوده است که هنوز در جاوید ممسنی برآفتاب مشهور است و گروهی از برآفتابی ها از مرز غربی ممسنی در حومه گچساران به بویراحمد رفته اند. طوایف پارسی گسترده در ممسنی بزرگ ( بیضا تا باشت ) اتحادیه ایی تشکیل داده بودند که به نام بزرگترین طایفه پاتیش هووریش نامیده می شد و تنها طایفه آورده شده در کتیبه بیستون و مربوط به خاندان سلطنتی و گووبره پدر ملکه آرته بامه همسر اول و نیرومند داریوش بوده است.
ساسانیانی که پس از اسلام به شمال رفتند خود را گوبارو می نامیدند که همان پدر ملکه داریوش و کاید بزرگ پارس و احتمالا همان بهمن شاهنامه تبار ساسانیان.
همایگان از نام هما دختر بهمن و دهنو بهمن و قلعه اسفندیار ( سپید دژ ) ، کاخ پهلو و قلعه بهلو، تیره کوه پارس و. . . در ممسنی و در شاهنامه آورده شده است.
آتشکده میل اژدها یادگار دودمان سورن و همچنین نقش بهرام گور بزرگ ممسنی و شولسون ( اطراف بیشاپور ) در سرآب بهرام ممسنی قرار دارند.
داراسپیدی که دیاکونف در کتاب خود در ۵۰ کیلومتری جنوب غربی استخر نام می برد مربوط به کودکی اردشیر بابکان و گوچهر بازرنگی همان داراسپید مشهور و تاریخی در جاوید ممسنی می باشد. نام کورای جاوید شاپور ( مهرنگان=کورا ) در جاوید ممسنی فارس در کتیبه های ساسانی وجود دارد و منطقه جاوید ممسنی چون سورنآباد، همایگان گیلویه، سپیدان، نیوار، پارسیگان، ده لاله تا داراسپید و دشت شاهان جاوید سرزمین زادگاه ساسانیان بوده است.

در قوم لر بختیاری کاید به معنی بزرگ. فرمانده
که در بیشتر طوایف ( بزرگ یا همون کاید ) وجود داشت.
همه کاید ها از یک ریشه نمیباشند
فقط تشابه اسمی. . . .
باتشکر ؛کایدی از ایل زراسوند بختیاری

شاهنامه از روی خوداینامگ ساسانی نوشته شده است.
در مورد کایدان ۱۴ تا به کتاب ریاض الفردوس خانی که منبع بسیار ارزشمندی درباره ایلات فارس کهگیلویه و خوزستان هست مراجعه کنید که در زمان صفوی نوشته شده و به حاکم وقت کهگیلویه تقدیم شده است.
کتاب کمیابیست و در آن به طوایف ۱۴ گانه ممسنی ( ممسن دشت چرام و کوهستان ) اشاره شده است البته به همه طوایف ممسنی نپرداخته.
ممسنی ها از زمان رستم سورن پهلو به ۱۴ چریک پارتیزان مشهور بودند و به ۴ طایفه امروزی آن یا ۴ بلوک بهکیش، جاوید، رستم و دشمن زیاری ۴ بنیچه ۱۴ چریک می گویند. ساختار ۱۴ چریک وارد ایل قشقایی هم شده و البته قشقایی یک اتحادیه ایلی لر و ترک می باشد. . . دره شوری ها شولی هستند یا کشکولی ها لرهای فیلی و طوایف بسیار دیگری لر در قشقایی وجود دارد.
دژ سپید شاهنامه واقع در شهرستان ممسنی روستای دشت رزم قرار دارد که این دژ سرحدی ایران بر مرز ایران و توران بود که سهراب در لشکرکشی خود به ایران نخست بدانجا رسید و پس از جنگ با هژیر و گردآفرید آنجا را ویران کرد. اینگونه برمی آید که دژ سپید در دست خاندان گژدهم بوده است. بر پایه برخی نسخه های خطی شاهنامه گژدهم دژبان این دژ بوده و به نظر می رسد که او از زمان نوذر دژبان آنجا بوده است.

مرکز خوانین طایفه جاویدممسنی مال کی یی ( کیها ) نام دارد. مرکز خوانین طایفه دشمن زیاری ممسنی روستای کیدون ( کایدان ) است. حکومت طایفه رستم ممسنی تا اوایل قاجاریه با طایفه کی ها بود. نام خانوادگی خوانین طایفه بکش ممسنی کیانی است. نام کایدان ممسنی در کتاب احسن التواریخ روملو در حوادث دوره شاه طهماسب اول صفوی ذکر شده است. رییس طوایف ممسنی که در زمان شاه عباس به سیستان و بلوچستان رفت کی محمد بود که به محمد خان معروف است. طایفه کیازهی ممسنی از نسل او هستند. کی علی مرادخان ممسنی به فرمان نادر به حکومت اهرم و خاییز تنگستان منصوب شد. خاندان او تا زمان فتحعلیشاه بر اهرم حکمت می کردند. شاخه ای از ممسنی تحت فرمان کاید حسن خان ممسنی در اوایل قاجار در شهرستان داراب ، فسای ، جهرم و لارستان فارس مستقر شدند. . . . .

اینجا. نوادگان اینها به مروز به قاعدی معروف میشن و امروزه طایه قاعدی در جیرفت کرمان در چندین روستا زندگی می کنندو شمارشان هم زیاده.

اینجا می توان بحث کرد و نظرات رد و بدل کرد و نیازی نیست کاربری جای کاربر دیگر متنی بگذارد.
صحبت این است که هرکسی باید جایگاه تاریخی خود را داشته باشد نه اینکه به واسطه اینکه طوایف ممسنی پراکنده شده اند یا از دوره قاجار به بعد ممسنی ها دیگر قدرت قدیم را ندارند پس تاریخ ممسنی که نباید به نام ایل دیگری نوشته شود و هرکسی که از ممسنی بوده و در دهها کتاب نامش از ممسنی آورده شده چرا باید آن را بختیاری بنامیم؟؟
همین داستان هم در مورد رییسعلی دلواری هست که از ممسنی های تنگستان بود و هر روز یک گروه یا لرستانی می نامندش یا بویراحمدی یا بختیاری!!
رییسعلی تاریخ دارد و در کتاب ها از جمله کتاب زکریا رستگار و همایش بین المللی کالبدشناسی سیاست انگلستان از رییسعلی دلواری ممسنی نام برده شده است و اصلا نیازی به بحث ندارد چون از زمان شاه عباس ممسنی ها حکومت مرزبانی اهرم تنگستان را برپا کردند و در زمان نادرشاه و زندیه هم این حکومت را داشتند و خیلی پیش تر از رییسعلی در تنگستان بوده اند و ممسنی بودن رییسعلی مورد عجیبی نیست. یا مورد جنگ ایران و پرتغال که اساس ارتش ایران در آزادسازی هرمز چریک های ممسنی بود که در کتاب جنگ نامه کشم در باره ملک شیر ممسنی، میر شکار ممسنی، ملک احمدی جاویدی ۳ فرمانده بزرگ ایران در جنگ با پرتغال شعر سروده شده و فرمانده واحد چریکی ایران به عهده امام قلی بیگ ممسنی بوده و فرمانده بزرگ دیگری از ممسنی به نام میر خلیل ممسنی مشهور مین باشی ممسنی و همچنین چریک نامدار ایران اسکندر بیگ ممسنی جنگ را رهبری می کردند و مین باشی میر خلیل ممسنی همان کسی بود که در گذرگاه ممسنی گرجستان همراه با ۳۰۰۰ سوار ممسنی عثمانی را شکست داد و قلعه ایروان را نجات داد. گذرگاه ممسنی نام حکومت کوچک شاهی ساسانی بود که انوشیروان ساسانی در مرز بین جمهوری اویستیای شمالی و جنوبی برپا کرد و همراه گذرگاه اِران به باب الابواب شهرت دارد و فرماندهی این گذرگاه ها که برای جلوگیری از هجوم خزرها و ترکان برپا شده بود به عهده فرخان شهروراز ( گراز ایرانشهر ) از دودمان مهران بود که در منطقه جاوید ممسنی بلوک فرخان به نام او یا به نام فرخان شهروراز روزگار خسروپرویز وجود دارد. ممسنی قبیله هخامنشیان و ساسانیان بوده و سرزمین ممسنی فارس زادگاه این دولت های جهانگیر بوده. ممسنی نامی به بلندای تاریخ هخامنشیست نام کوچکی نیست که ما هرجا اسم یک فرمانده ممسنی را می آوریم دیگران این افراد را به ایلات دیگر مرتبط می دانند و هرگاه هم اعتراض کنیم برچسپ تفرقه به ما می زنند!!
نوشته های ابن بطوطه را بخوانید که قوم لر را ۲ گروه می نامد:
لر بزرگ ( مامسینی ) و لر کوچک ( فیلی ) آشکارا نوشته که لر بزرگ ممسنی نام دارد به همین دلیل هست که بسیاری دیگر قوم باستانی ممسنی را ریشه قوم لر می دانند که پراکندگی طوایف ممسنی بیانگر همین است.
بخوانید که فرمانده واحدهای چریکی افغانستان ضد شوروی که بوده؟ فرمانده ای از دهمرده های مماسنی افغانستان. . . شیرزاد مامسانی چه کسیست؟به اقلیم کردستان عراق رجوع کنید. . . رییس جمهور جیبوتی که بوده؟؟ از طایفه مماسن آفریقا که بازماندگان روزگار ساسانی در یمن و آفریقا هستند و حتی شاید بازمانده روزگار هخامنشیان چون نام مامیسین در مکه هم آمده و اصلا نام مکه از چه می آید؟ طایفه مکه وند ( مکوند ) که آخرین کاید مکوندی در حوزه ممسنی دشت چرام ولی محمد بیگ مکوندی بود و مناطقی چون جانکی و چرام ممسنی نشین هستند و بودند.
مردان شیرازی ایران سپهبد شاپور ساسانی از دودمان مهران که بوده؟؟
مردونیه فرزند گووبره هخامنشی که در لیدوما کشف شده در ممسنی بودند و فرمانده ارتش ایران در جنگ یونان. مردونیه پسر خواهر داریوش بود یا آرتوبازان یا رستم سورن پهلو که آتشکده میل اژدها ممسنی سورن آباد تپه سورون پوزه سرنا گردنه سورنا یادگار دودمان سورن هست که فرماندار پارس و سیستان بودند یا بلوک رستم، تنگ تیر و کمان، زندان رستم، سپید دژ شاهنامه، تیره کوه پارس در شاهنامه، دشت رزم، پهلو، فهلو، بلوک جاوید، بلوک بهکیش، بلوک دشمن زیاری یادگار آل بویه ساسانی تبار فارس که در جنگ بغداد بودند یا بلوک برمک یادگار برمکیان، شهر توج ساسانی، سنگ نگاره بهرام گور مشهور به بزرگ ممسنی و شولسون و دهها مورد دیگر از تاریخ ممسن و ممسن تباران تا ممسنی های سیستانی و. . . چون ممسنی امروزی گستره گذشته را ندارد یا پراکنده شده اند دلیلی ندارد که تاریخش هم ازش گرفته شود و به گفته معروف تاریخ ممسنی هم چون مردمانش گم شده است. . .
نام ممسنی و شول هم مترادف نیستند و شول ها تیره ای از طایفه مرد ممسنی بودند که در تیرمردان ممسنی در منطقه ای به نام شول در نزدیکی شیراز ساکن بودند لشنی ها و پهونده ها هم از طایفه آمارد هستند و همه اینها در کنار دیگر طوایف قوم باستانی ممسنی را تشکیل می دادند. . . شول یک تیره ای از طایفه آمارد هست نه کل ممسنی. در زمان اتابکان فارس ۳۰۰۰ خانوار شولی در ممسنی امروزی ولی در محدوده بیشاپور ساکن بودند همین امروزه هم هستند در همان زمان هم بسیاری از طوایف ممسنی در فارس بودند که مرکز همه اینها و همچنین شول ها فهلیان بود و بسیاری از طوایف ممسنی هم در دشت چرام بودند به مرکزیت بلادشاپور و بسیاری هم از شرق فارس تا سیستان بودند. . . شولی مترادف ممسنی نیست بلکه شول ها بخشی از آماردها و آماردها هم که در تیرمردان ساکن بودند و هستند بخشی از طوایف ممسنی بودند. . . خاندان مهران و خاندان رستم سکایی از طایفه مرد بودند و فرماندار پارس و سیستان بودند.
ممسنی به بلندای تاریخ هخامنشی و ساسانی تاریخ دارد و مادر ایلات جنوب ایران تا سنجابی های کرمانشاه و بخشی از لرستان هست البته که قابل پذیرش نیست که تاریخ همچنین قوم باستانی به حساب دیگر ایلات نوشته شود و این هیچگونه ارتباطی به تفرقه نداره از کدام تفرقه سخن می گویید؟؟
مورد دیگر هم در مورد نام بختیاری هست که در جاهای مختلف دیده می شود که بختیاری را از بختیاروند می دانند و ایده هایی از این دست و هیچ کدام درست نیست چون در کتاب کورش نامه گزنفون که در زمان اشکانیان نوشته شده از سرزمین باکتریا ( بختریا ) نام برده شده است و یک نام مکان بوده. . .
در حمله هم پیمانان آشور چون اعراب و هیرکانیان بابل به سرزمین بکتریا ( به یونانی ) یا بختریا به پارسی در کوههای کومبالیدوس در مرز عیلام و شوش، مادها از پارسیان و کورش کمک خواستند. . . این به خوبی نشانمی ده که نام مکان بختریا حداقل از زمان اشکانیان وجود داشته و در آن دوره جزو قلمرو ماد بزرگ بوده است ولی معلوم نیست که باختر به معنای مغرب به باختر کدام سرزمین یا بلوک اشاره می کند و این سرزمین چه بوده که بختریا در مرز عیلام و شوش مغرب آن محسوب می شده است.
مو بچه های های ممسنی جونم زناره پوشُم
نروه های های اصالتُم هرگز وَ هوشُم
. . . .
همه رزم جویان ممسن تبار بمانند در صفحه روزگار.

قوم باستانی ممسنی از سکاهای آریایی هستند و سیستان و زابل تا حدود فارس و چرام بلاد شاپور گسترده بودند و اتحادیه سکایی پارسی جنوب ایران بودند. از طوایف ممسنی به پهلوانان پهلو نژاد یاد شده است در متون تاریخی و اصولا تاریخ ممسنی ها به طور کامل به قوم لر مربوط نمی شود چون همه ممسنی لر نیستند ولی خود را ممسنی می نامند و همیشه در جنگ ها پرچم اژدها نشان داشتند که آخرین آنها که با این پرچم به جنگ رفت سردار محمد حسین سیستانی حاکم ارگ بم بود. . . طایفه شهرکی ممسنی سیستانی از دودمان کیانی سیستان آخرین حاکمین ارگ بم بودند و سرابندی ممسنی سیستانی حاکم ارگ زابل بودند.
دودمان کیانی عهد نوین ممسنی های سیستان از دوران رادمان پورماهک ( یعقوب لیث ) آغاز شد و تا دوران قاجار ادامه داشت و نه تنها ارگ بم و زابل بلکه ارگ کلات را هم براهوییهای ممسنی عهده دار بودند. رادمان پورماهک از تبار خسرو پرویز و خاندان او از سپیدان فارس به سیستان بزرگ رفتند و به حمایت اتحادیه کیانی سیستان صفاریان را برافراشتند که زرنگ ایرانی نشین پایتخت آنها بود و تا سرزمین سغد قلمرو آنها.

ممسنی ها چون هخامنشیان و ساسانیان از اخلاف و نژاد زند قدیم هستند و از قدیمترین طوایف پارسی هستند و عمدتا به این دودمان ها که از زمان گشتاسپ و بعد پسرش اسپندیار و در نهایت بهمن کیانیان نوین پارس از طایفه جدا از طایفه کی خسرو بودند و به دودمان زابلیان مشهورند یعنی هخامنشیان ساسانیان تا همین ممسن ها همه تیره زابلیان هستند که از سیستان تا پارس فرمانروایی محلی داشتند که بعدها جهانی شد و همه این ها سکایی آریایی هستند که به نژاد زند قدیم مشهورند به همین دلیل انگلستان به واسطه قاجار سیاست گسترده ممسنی ستیزی داشت و مانع قدرت گرفتن ممسنی شدند و شورشهای ممسن های تنگستان چون رییسعلی و ممسنی های سیستان را باعث شد و اصولا ممسن ها با تنها حکومت پس از اسلام که کنار آمدند حکومت آل بویه بود آنهم به این دلیل که پارسیان و از دودمان ساسانی بودند که به فرماندهی مازیار ساسانی تبار در شمال حکومت تشکیل دادند و مازیار خاندان کارن را از نهاوند به شمال منتقل کرد. . . دیگر با تمام حکومت های حاکم بر ایران ممسنی ها مشکل داشتند و اصولا این حکومت ها را غیر ایرانی می نامیدند و همین دلیل تجزیه ممسنی ها بود که طی چند قرن از دوران سلغریان آغاز شد و خود سلغریان را ممسنی ها و شول های ممسنی و طایفه دریس کازرون از شیراز بیرون کردند و شورش های بزرگی همیشه با حکومت های حاکم داشتند و ممسنی ها مدعی حکومت بر ایران بودند در تضاد با ترکان و مغولان و همین دلیلی بود که پراکنده شدند ولی در زمان خاندان زند دوباره ممسنی به تاریخ بازگشت که حتی به فرماندهان ممسنی در این دوره چون روزگار قدیم شاه ادها، ملک اژدر و اژدها پیکر می گفتند و آخرین حضور قوم باستانی ممسنی در تاریخ ایران دوران زندیه بود که در جنگ بزرگی در نزدیکی شیراز سپاه قاجار شکست دادند و حکومت کریم خان را تثبیت کردند و بعدها بسیاری از ممسنی ها به همراه لطفعلی خان زند به بصره رفتند به امید زنده کردن دوباره زندیه و هنوز در بین ممسنی ها ضرب المثلی هست که کُر اگر یکی بو وُ هم لطفعلی بو. . .
عنوان اژدها که به دودمان رستم سورن مهران و ممسنی ها اخیر داده می شد به دلیل این بود که این ها سکایی بودند و در جنگ ها با پرچم اژدها نشان به جنگ می رفتند یا بر بدن خالکوبی می کردند.
در سفرنامه های متفاوت از ممسنی ها نام برده شده و که آوازه ای کهن دارد و طوایفی سوارکار و تیرانداز هستند و فقط برای جنگ و شهنامه خوانی زندگی می کنند ارتش ایران از ممسن ها واهمه دارد یا یک متن یونانی اینطور نوشته که مامسین به گزیده سوارنظام تیرانداز هخامنشی گفته می شد که در شهر کورا محافظ مرزهای شمال شرقی ایران برای جلوگیری از هجوم سکاهای ماساژت بودند. هنوز برخی از ممسنی های بلوچ خود را مامسین می نامند. اگر طوایف ممسنی پخش شده باشند یا در مرزهای ایران زیاد از آنها نام برده شده عجیب نیست چون تاریخ ممسن ها و پارسیان کهن یکیست و تاریخ ممسنی اصولا به پیش از اسلام برمیگردد. مستشاران انگلیسی بسیار درباره ممسنی ها و دودمان رستم نوشته اند و این ها را یک خاندان نامیده اند و مقاله های ایران باستان هم نشان می دهد که خاندان رستم سکزی ( سکایی ) فرماندار پارس و سیستان بوده اند و بسیاری از مناطق در ممسنی به نام رستم و سام وجود دارد.
تاریخ جالب است ولی مهم این است که ایرانیان متحد باشند که ایران امروز ما یادگار ایرانشهر ساسانیان پارسی سکایی هست که از نژاد نژاده بودند و ادامه دهنده راه هخامنشیان غرورآفرین.
داریوش نیزه انداز فرزند ویشتاسپ نامی مشهور به کمان دارترین کمان دار پارسی در کتیبه خود می گوید:
اگر می خواهی بدانی قلمرو مرا به ملیت هایی بنگر که زیر تخت مرا گرفته اند آری نیزه مرد پارسی بسیار دورتر از پارس رزم جسته است و نبرد آموخته است. . . داریوش پیش از اینکه شهنشاه ایران شود حاکم مصر بود.
به امید اتحاد همه ایرانیان و سرافرازی فلات تاریخ ساز ایران.

کاید ( قاید که شکل عربی آن هست ) و کایدان یادگار از دودمان کیان هستند که در بلخ، سیستان و پارس در قدرت بودند. . . شاخه کیانیان پارس خاستگاه هخامنشیان و بعدها ساسانیان بودند و به بخشی از ممسنی ها کایدان ۱۴ تا می گویند که یادگار نام مماسن ۱۴ چریک پارتیزان می باشد که از زمان رستم سورن پهلو اینطور نامیده می شدند و ۴ طایفه امروزی باقیمانده ممسنی ( بهکیش، جاوید، دشمن زیاری و رستم ) به ۴ بنیچه ۱۴ چریک مشهورند.
کایدان ۱۴ تا یا کی های ۱۴ تا از ممسنی تا جنوب تا بویراحمد پراکنده هستند و حتی کاید رحمت های لرستان از باجولوندها در کنار سکاوند و بیرانوند همه از ممسنی فارس هستند. شول های ممسنی و دودمان خوانین جاوید ممسنی همیشه عنوان کاید داشتند و خوانین طایفه بهکیس ممسنی فامیل کیانی دارند و بازماندگان طایفه مکه وند ( مکا هخامنشی ) در جاوید ممسنی تیره ای به نام مال کاید ( مال کی ) می باشد که متعلق به خوانین جاوید بودند. مکوندها سردسیرشان دهستان شاهنامه ای بهلو در دامنه سپید دژ ممسنی ( هیدالی در لوحه های گلی ) و گرمسیرشان میسان ( میشان ) ممسنی بود. بسیاری از ممسنی های شرق فارس که قلعه نوبندگان فسا یادگار آنها می باشد حکومت کایدان را تشکیل دادند. اتحادیه کیانی سیستان تشکیل شده از طوایف بزرگ ممسن تبار سیستان بود چون شهرکی ها، سرابندی ها و گروهی از براهویی ها و دهها تیره و طایفه دیگر در سیستان و بلوچستان تا کلات پاکستان و جنوب افغانستان ممسنی هستند. . . کاید و کایدان اگر منظور کیانیان باشد همیشه در پارس بوده اند و خوزستان هیچ گاه خاستگاه کایدان نبوده و بسیاری از طوایف بختیاری خوزستان مهاجر از فارس هستند که بسیاری هم عنوان کاید دارند کیانیان ایذه تا به اطراف شوشتر برسیم بسیاری از طوایف ممسنی پراکنده هستند و مماصالح ها هم که در زمان قاجار از ممسنی به خوزستان رفته اند.
اگر منظور از کاید دودمان تاریخی کیانیان و طوایف پارسی باشد خاستگاه آنها پارس و سیستان هست و کهن تر از این حتی در بلخ که خود دودمان ساسانی حدود ۱۰۰ سال در بلخ بودند و ساسان بزرگ به پارس بازگشت. گذرگاه مرزی ممسنی و اِران ( ایران ) و گذرگاه شول در زمان انوشه روان ساسانی در شمال غربی فلات ایران ساخته شد و یادگار آنها هنوز در حوالی قفقاز وجود دارند و در کتاب شهرهای ساسانی از آنها نام برده شده.
پادگان های شهر کورا در تخارستان از قبیله ممسنی بودند که سخت ترین نبرد اسکندر و زخمی شدن و کشته شدن او بر اثر جنگ با مماسن ها در تاریخ آرین، کنث کورت و پیرنیا ثبت شده و همین طور در زمان ساسانیان ۱۰۰۰ سوار ممسنی به یمن اعزام شد که در قالب گارد جاودانان موسوم به ژیدان که یادگار گارد جاوید هخامنشی بود که ما هنوز در ممسنی فارس طایفه ( بلوک ) جاوید داریم. . . ممسنی ها هرجا که هستند همیشه عنوان کاید داشته اند چون خاستگاه این واژه دودمان کیانی می باشد که در بلخ، سیستان و پارس در قدرت بودند. ولی اگر طایفه که حاکم منطقه ای در جایی بوده و خود را کاید نامیده اون داستان دیگریست و شاید خاستگاهی از کیانیان پارس نداشته باشد.
واژه ممسنی در کتیبه شاهپور ساسانی هم آمده که البته شخصا این سند را ندیده ام ولی با توجه به نام ممسن ها و طوایف آنها از زمان هخامنشیان تا گذرگاه ممسنی ها و شول ها در قفقاز و آن گروهی که در یمن و شرق آفریقا بودند تا جایی رییس جمهور جیبوتی از طایفه مماسن آفریقا بوده بنابراین بعید نیست که واژه ممسنی در کتیبه شاهپور آمده باشه و کریستن آرتور ساسانی شناس بزرگ که تاریخ کیانیان را هم بررسی کرده به این مورد اشاره کرده.
مردان شیرازی از دودمان مهران سپهبد بزرگ ایرانشهر در روزگار شاهپور بود که ۲ بار ارتش روم را اول در دهانه فرات و بار دوم در نبرد بزرگ تلخرود توروز ( تبریز ) در هم کوبید و امپراتور کستانتین دوم را در کوههای قفقاز فراری داد. . . .
خاندان رییسعلی دلواری هم از کایدان ممسنی بودند که حتی فامیلی ممسنی داشتند و البته سابقه حضور ممسنی ها در جنوب ایران به دورانی دورتر بر می گردد که در زمان شاه عباس ممسنی ها حکومت اهرم را در اهرم و تنگستان تشکیل داده بودند.
کایدانی که در اینجا بحث کردم منظور کایدان بازمانده از کیانیان ( هخامنشیان ) پارس و سیستان می باشد که طوایف ممسنی ها هستند که در خوزستان و لرستان هم پراکنده شده اند و منظور عنوان کاید به معنای خان که هرکسی ممکن است به طایفه خود داده باشه نیست.

اتفاقا کسانی که تفرقه می ندازن شماها هستید که زمین و زمان و خدا را هم بختیاری می نامید و در فارس دیگر مایه مضحکه شده این حرف ها.
یک قوم باستانی که سیستان تا پارس خاستگاه آن بوده و در کهن ترین متون کهن نام مماسن ها آمده سری به افضل التواریخ بزن سری به نوشته های ابن بطوطه و مردوخ بزن تا مماسنی را بشناسی و از این سخنان مضحک دست بکشین از نوع نظر دادن مشخص اطلاعات نداری و حتی اطلاعی از مهاجرت گسترده ممسنی ها نداری چون برای شماها زمین و زمان یک اتحادیه ۵۰۰ ساله به نام بختیاری فقط وجود خارجی دارد و واقعا در فضای مجازی کی باید این سخنان مضحک را پایان بدین؟؟
محمد حسن خان بزرگ ممسنی در زمان صفویه با ۳۷۰۰۰ خانوار شیراز را به قصد سیستان ترک کرد و نوه او محمد خان بلوچ ممسنی شورش های بزرگی ضد نادرشاه در فارس و کهگیلویه به راه انداخت و همراه کهزایی های مرو از دشمنان سرسخت صفویه بود مثلا این داستان چه ارتباطی به بختیاری داره؟؟؟
محمد حسنی به بخشی از مماسن ها گفته می شود که خود را از نسل محمد فرزند حسن فرزند گیلویه فرزند مهرگان و نوه روزبه می دانند که عمده ترین این ها کرایی و گروه زیادی از ممسن های فارس و بویر احمد هستند و این چه ارتباطی به محمد حسن خان بلوچ ممسنی دارد؟؟؟
محمد حسنی، مامسین های بلوچ، کوهمزاری های عمان، جاوید های یمن، شیرازی های زنگبار، ممسن بای سیستان کردستان خوزستان همه به قوم باستانی مماسن تعلق دارند و محمد حسنی های گیلویه تبار که از مردمان همایگان ممسنی بود هم بخشی از مماسن ها هستند نه همه آنها. بهرام و باجول فرزند ابونصر تیرمردان ممسنی بودند که در زمان صفویه به لرستان رفتند و هنوز در بهکیش ممسنی تیره بیرونی ها مشهور هستند.
اگر تاریخ بدانی که هرچه باب طبع باشه نمی نویسی و اگر تاریخ بدانی که لهراسپ کیانی که زمان او بسیار دورتر از داریوش باشه به داریوش مرتبط نمی دانستی و اگر تاریخ بدانی و ۲ تا کتاب خوانده باشی حتما نام مماسن و ممسن ها را شنیده بودی ولی آنچنان در دنیای بختیاری غرق شده این که تاریخ را هر طور که مایل باشید تعریف و تحریف می کنید و ما نمی دانیم که باید در فارس با تحریف که ترکان می کنند مبارزه کنیم یا تاریخ کهکشانی که برخی از شماها برای خود درست کرده اید مبارزه کنیم؟؟
اتحادیه بختیاری برخی طوایف آن به خود بختیاری مربوط هستند برخی لرستان و بسیاری از طوایف هم مهاجرین فارس هستند این تاریخ هست و تاریخ که نمیشه وارونه کرد و هرچه دل خواست بنویسیم. بختیاری و حضور آن و قدرت گرفتن به یمن طوایفی که از تجزیه ممسنی ها در زمان قاجار و قبل به خوزستان آمده بودند از قاجار باید بررسی شود و نه پیش از قاجار.
سخنان مضحک و تکراری و تاریخ سازی مثل کاری که ترکان قشقایی می کنند. مماسنی را در متون یونانی و جنگ اسکندر جستجو کن نه در محمد حسن خیالی. یک کلمه هم در اینترنت بنویسی ممسنی و مماسن صدها اطلاعات از ممسن های پارس تا سیستان به دست میاری به جای تاریخ اوهامی نوشتن همانند آنچه ترکان قشقایی می کنند. تفرقه انداز دقیقا خود شما هستید نه دیگران.

ایل لر ممسنی از نسل محمد حسن خان بختیاری فرمانده سپاه نادرشاه است
اسماعیل خان و ابراهیم خان پسران محمد حسن خان بختیاری دو طایفه اسماعیل زهی و براهویی *براهیمی ) را در سیستان تاسیس کردند
تیره کاید در طایفه محمد حسنی از ایل کایدان لر بختیاری از شهرستان شوشتر مرکز قدیم خوزستان
به شیراز کوچ کردند

کاید و کایدان اگر ریشه در دودمان کیان دارد همه از قوم باستانی مماسن هستند. تاریخ تاریخ است. . . بسیاری از طوایف بختیاری از مماسن های پارس و کهگیلویه هستند ( ممسن های کوهستان=جاوید، رستم، بهکیش، دشمن زیاری، سورگانی، مهرنگانی، پارسیگانی، همایگانی و. . . ) و ممسن های دشت چرام ( ریشه ایل بویراحمد و طوایف زیر کوه کهگیلویه که از فارس اعزام شدند چون مکه وندها ممبینی ها و تا به کیانرسی، کیانی، جاوند و. . . برسیم ) و همچنین برخی طوایف بختیاری چون پهونده ها و فارسان از تیرمردان ( طایفه آمارد ممسنی ) هستند.
این تاریخ است نه داستان سرایی. کاید یعنی از دودمان کیان و کیانیان در پهلیان ( پهلو ) ممسنی جایی که کاخ لیدوما کشف شده و امروزه فهلیان نامیده می شود بر ملک پارس حکومت می کردند.
اگر کسی خود را کاید نامیده اون داستان دیگری دارد ولی کایدان یعنی دودمان کیان که سرزمین و زادگاه آنها پارس بود و تا به سیستان هم حاکم بودند و ممسن های سیستان دودمان کیانی بودند و حاکمین ارگ های سیستان و گروهی که در پارس بودند کیانیان پهلو بودند که هخامنشیان از دوران بهمن آغاز می شود.

مکه وند، ممبینی، بامدی، کیانرسی، کیانی، جاوند، برخی جاویدها، پهونده و. . . .
بسیاری از مماسن ها هم ایل بویراحمد را تشکیل دادند که تا زمان قاجار به طایفه بویری ( کمان داران ) مشهور بود و یکی از طوایف کهن قوم باستانی مماسن بود و به یاسیچ ( نوک پیکان ) سررود ممسنی می گفتند. . . بویراردشیری ( تامرادی ) ، بویر عباسی، قلندر بویری، تومانی، بادلانی، ژیلایی، کرایی، دشمن زیاری، الیاسی، گرشاسپی و. . . ممسن های کهگیلویه و بویراحمد هستند.
سنجابی های کرمانشاه و سکاوند، باجول وند، بیرانوند و زند وکیلی ممسن های لرستان هستند. مماسن ها از باستان از پارس تا سیستان ساکن بوده اند و امروزه طوایف بزرگ و عمده سیستان چون شهرکی ها سرابندی ها دهمرده ها و دهها تیره و طایفه که حاکمین ارگ های بم، کرمان، زابل، کلات بودند همه ممسنی هستند.
سرزمین ممسنی در شمال غرب فارس زادگاه هخامنشیان و خاستگاه ساسانیان بوده و ۱۳ منطقه و منزلگاه و کاخ در لوحه های گلی در ممسنی امروزی نام برده شده که کورا ( مهرنگان ) و کاخ لیدوما ۲ مورد از ۱۳ مورد هست. ممسنی که تا زمان قاجار از گویم شیراز تا باشت در حومه گچساران گسترده بوده ناحیه ۴ و بزرگترین ناحیه راه شاهی در لوحه های گلی بوده و کاخ لیدوما ( پهلو شاهنامه ) به گووبره هخامنشی ( کی بهمن کیانی شاهنامه ) بوده که دختر او آرته بامه ( همای شاهنامه ) همسر اول و نیرومند داریوش بزرگ بوده که لوحه های گلی نشان داده این بانو چون یک شاه بارعام می داده و دارای مهر مخصوص به خود بوده و همانیست که شاهنامه می گوید پس از بهمن دختر او همای ۳۰ سال بر ملک ایران ( پارس ) حکم راند و این همان دوران داریوش بزرگ هست.
لیدوما کشف شده در ممسنی که در خوداینامگ ساسانیان و شاهنامه پهلو نامیده می شود مقر فرماندهی کاید بزرگ گووبره هخامنشی از طایفه پاتیش هووَریش ( برآفتابی ) طایفه اصلی هخامنشیان بوده که او بردیای دروغین را در اکباتان به قتل رساند و داریوش داماد خود از شاخه فرعی کیانیان ( هخامنشیان ) را که والی مصر بود بر تخت شاهی ایران نشاند.
بلوک جاوید، بلوک رستم ( رستم دستان ) ، تنگ سام ( تنگ خاص شاهان ) ، دشت شاهان جاوید، سپید دژ ممسنی ( دژ سپید شاهنامه ) ، کاخ پهلو کیانیان در پارس، تیره کوه پارس ( کوه سیاه ) ، بلوک بهکیش، آتشکده میل اژدها یادگار سورن ها، آرامگاه چیش پیش ( پشنگ شاهنامه ) و کورش اول، همایگان ( یادگار هما ) ، هرایگان ( یادگار هرا خواهر هما ) ، بلوک آمارد ( تیرمردان سرزمین دودمان سکایی کورش ) و دهها آثار هخامنشی و ساسانی در سرزمین ممسنی در فارس قرار دارد و مهمترین ناحیه راه شاهی بوده و گووبره بالاترین حقوق دربار هخامنشیان را دارا بوده او همچنین پدر سپهسالار بزرگ تاریخ ایران و داماد داریوش یعنی مردونه فرمانده ارتش ایران در نبرد یونان بوده است.
هنوز در جاوید ممسنی نام شیراز بزرگ در کلگه شیراز جاوید و نام طایفه هخامنشیان یعنی برآفتابی وجود دارند و برخی برآفتابی های ممسنی هم از حومه گچساران به بویراحمد مهاجرت کردند.
از سپید دژ به سمت لیدوما و غرب ممسنی سرزمین پارس بوده به مرکزیت لیدوما به زیر فرمان برآفتابی ها و از سپید دژ به سمت شرق ممسنی و به سوی شیراز سرزمین آماردهای پارسی ( تیرمردان ممسنی ) یعنی انشان و خاستگاه کورش سکایی و دودمان او بوده است به همین دلیل هست که کورش از انشان و داریوش خاندان خود را شاهان پارس معرفی کرده است و در واقع اصل هخامنشی ( کیانیان ) خاندان داریوش و گووبره بوده نه دودمان کورش.
کورش فرمانده نظامی و دست نشانده بهمن در پارس بوده.
بهمن کیانی یا بهمن اردشیر اسپندیاران فرزند اسپندیار و نوه گشتاسپ که همچنان سپید دژ ممسنی و زندان رستم و تنگ تیر و کمان به یاد دودمان کیانی قلعه اسپندیار نامیده می شود.
برخی از مماسن ها مرزبان شهر کورا در سغد بوده اند که نبرد آنها و اسکندر در متون یونانی و جلد ۳ کتاب پیرنیا آورده شده است که پس از سقوط هخامنشیان به پارس و سیستان بازگشتند.
مماسن یا مامسین به معنای ماده عقاب نام گزیده سوار نظام تیراندازهخامنشی بوده و همچنان برخی از ممسن های بلوچستان خود را مامسین می نامند. محمد حسنی هم به آن دسته از مماسن ها گفته می شه که از تبار محمد فرزند حسن فرزند گیلویه فرزند مهرگان نوه روزبه از تبار ساسانیان هستند که کرایی ها عمدتا از این گروه هستند.
هخامنشیان ساسانیان سورن ها دودمان مهران و اسپندیار جاویدها, آماردها شول ها ( که بخشی از آماردها بودند ) و بیش از ۶۴ طایفه از سند پاکستان و کلات تا کردستان سوریه مماسنی هستند. مماسن ها تشکیل دهنده اتحادیه سکایی پارسی فلات ایران بودند و مورخینی چون هروی، مردوخ، ابن بطوطه، بهمن میرزا باستان شناس مماسن های پارسی سکایی را ریشه قوم لر معرفی کرده اند. حدود ۱۰۰۰ سوار مماسنی همراه خانواده در زمان انوشه روان ساسانی پس از فتح یمن به این سرزمین اعزام شدند که بازماندگان آنها در یمن و شرق آفریقا همچنان به جاوید مشهور هستند و خاندان شیرازی آفریقا هم همین ممسن ها هستند. گروهی که از یمن بازگشتند و از سیستان تا خراسان ساکن هستند به ممسن های نوشیروانی مشهورند و شهرکی ها آخرین حاکمین ارگ بم از نام شهرک آذرماهان مماسنی فرزند ساهان سپهسالار ارتش ساسانی در جنوب و فرماندار پارس و سیستان در زمان یزگرد سوم. . . . فرماندهان ممسنی از جمله شهرک به ملک اژدر یا نشان دار نشان اژدها مشهور بودند و حتی تا عصر زندیه که آخرین حضور قوم باستانی مماسن در صحنه سیاسی ایران بود فرماندهان به ویژه بخش سکایی ممسن ها ( آماردها=آمویی به پهلوی ساسانی ) به اژدها پیکر مشهور بودند. سکاها در جنگ ها نشان اژدها حمل می کردند چون دودمان رستم، سورن، مهران که همیشه هم فرماندار پارس و هم سیستان بوده اند. از فرماندهان بزرگ تاریخ ایران پس از اسلام که از ممسن ها بودند می توان از گیلویه، صلاح الدین محمود شولی، اسکندر بیگ ممسنی، میرشکار ممسنی، امام قلی بیگ ممسنی چریک نامدار ایران، خلیل بیگ ممسنی که به همراه ۳۰۰۰ پیاده نظام ممسنی نبرد جاودانه ای با عثمان کردند و قلعه ایروان را نجاد دادند که منطقه ای در ارمنستان به نام گردنه ممسنی ها همچنان به نام آن واقعه می باشد، محمد حسن خان بلوچ ممسنی، میرزا خان سرابندی سیستانی مماسنی، امیر احمدی جاویدی حماسه ساز نبرد ایران و پرتغال و آزادی هرمز، رییسعلی دلواری از کایدان ممسنی تنگستانی و حکومت ممسن ها در اهرم، ولی بیگ مکوندی و. . . و دهمرده های ممسنی که فرمانده واحدهای چریکی افغانستان با شوروی را به عهده داشتند.
تاریخ ممسن ها را بیشتر باید در باستان جست و مخالفت ممسنی ها به حکومت های حاکم باعث شد که از زمان سلغریان تا قاجاریه این قوم باستانی تجزیه شد و از زمان قاجار حتی خاک ممسنی به سرزمین کوچکتر امروزی تبدیل شد و از صحنه سیاسی ایران خارج شدند ولی طوایف مهاجر ممسنی به جاهای دیگر نقش آفرین شدند. آخرین حضور جدی ممسنی نبرد پل جوذق بود که باعث شکست قاجار و تثبیت زندیه شدند.
کسانی که از کایدان هستند در هرجای جنوب ایران از دودمان ممسنی ریشه دارند و کاید عنوان همیشگی ممسنی ها بوده. هرچند ممسنی ها را ریشه قوم لر می دانند ولی همه ممسنی ها لر نیستند.
لر ممسنی، کرد ممسنی، سیستانی ممسنی، بلوچ ممسنی، شول ممسنی و. . .

درود بر بختیاری_درود بر تیره های زراسوند

اصفهان، شیراز و غیره مهاجرت داشته است. ایل کائد با نامهای خانودگی مختلفی وجود دارد. و نام اصلی و پایه آن کائد و قائدی میباشد. لازم به ذکر است که طایفه هفت لنگ بختیاری نیز در آن طایفه کائد وجود دارد ولی این طایفه محترم جدا از طایفه کائد چهارلنگ میباشد و در خاندان هفت لنگ خودشان بزرگ و جایگاه شایسته ای دارند.

هم اکنون یکی از بزرگان ایل کایدخورده میشه از عزیزخان تاجمیر نام برد.
اکثر کایدهای بختیاری به منطقه دره کاید دزفول ( محل سکونت طایفه دره کایدی زلکی ) منتهی میشن.
چهل شهیدان در چهارمحال که ۴۰مرد و زن ایرانی در حمله مغولان کشته شدند همگی کایدان راکی بودند که کایدان راکی از نسل دره کایدی ها هستند.
چندین مزار در جاستون شه ارامیده اند که در جنگ خراج کشته شدند. جنگ خراج جنگی بین مومن خان تاجمیری و جهانگیرخان بابادی بود در سال ۱۲۳۰ در دوره فتحعلیشاه قاجار در مناطق هتی و درکاید رخ داد . اکثرا کشته شدگان، از طایفه درقایدی زلقی بودند که نسل کشته شدگان متواری شدند در لر. از جمله طایفه حونه کاید و تیره کاید جودکی هستند.

که صاحب بیست هزار غزل زیبا و برتر از غرلیات حافظ نامم در ذیل نام کسانی باشد که معنی واژگان ساده را هنوز نمیدانند و اگر سه واژه پارسی از بزرگترین استاد ادبیات نمایم حتما معنی دو تا را نخواهد تو انست شرح دهد و هنرجویان نوسقی من میگویند چرا چنین امتیاز میدهند که گفتم چشم به مدیریت محترم دیکشنری آبادیس تقاضا خواهم داد.

یعنی کلاه نرم کیکاووس و کیقباد و کیخسروی را در زیر مغفر و کلاه خود خود بپوشم

شدن مثلا ما فقط زبان ترکی از بهارلو ها ففط داریم وگرنه هیچ نسبت فامیلی انجام نشده بیاید همگی با هم در ارتباط باشیم چونکه ماهم زیر بار مرو هستیم زنده باد کاید

تیره کاید در طایفه جودکی لرستان
تیره کاید نصیر
تیره حونه کاید در لرستان
درکاید محل سکونت طایفه درکایدی ) درقایدی ( استکه از 8تیره تقسیم میشوند.
طایفه کایدخورده در ایلام از نسل قلی خان تاجمیری. زلکی بوده

باتشکر؛ نیما هیهاوند از تیره هیهاوند ایل بزرگ زراسوند

*ایل زراسوند دارای تیره کاید میباشد
*ایل چهارلنگ مکوند دارای تیره کاید میباشد
*ایل آسترگی دارای تیره کاهد میباشد
*ایل بابادی دارای تیره کاید ( میرقاید ) میباشد
*ایل زراسوند دارای تیره کاید خورده و کاید گپ ( شهی ) میباشد
*ایل جانکی بهداروند دارای تیره کایید میباشد
* طایفه سهید تیره کی بندری دارای اولاد کاید میباشد
کاید از کی گرفته شده یعنی بزرگ و فرمانده

درود بر همه فامیل های کایدی!

و گویند از تیره حسن عالی از قوم باستانی بویری که از خوانین وبزرگان بختیاری بودند و از حامیان ایل افشار و خلیل خان افشار که خود مختار اعلام حکومت کرد و در مقابل شاه عباس صفوی ایستادند و شاه از شجاعت و کثرت جمعیت این قوم و نبرد تاریخی با قوم مغول که تیمور جهانگشاه را مغلوب نمودند بیم داشت و به الله وردی خان دستور مقابله و تجزیه و پراکندگی ایشان را داد و به مقصود خود رسید و ایشان را به ارس قزوین اصفهان و نجف اباد و. . . . . . . پراکنده ساخت و بزرگانمان ما را به هلو سعد بختیاری نیز مرتبط میدانند سربلند و پایدار باشید در کل بنی ادم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند.

تیره کایید از طایفه مکوندی ایل کیانرسی شاخه چهارلنگ بختیاری میباشند. ساکن هفت کل. سیمیلی
___________________________________
تیره کائید از طایفه هلیساد جانکی ایل بهداروند شاخه هفت لنگ بختیاری میباشند. ساکن لردگان. اردل
_________________________________
اولاد کائید از تیره کی بندری طایفه سهید ایل دینارونی شاخه هفت لنگ بختیاری میباشد. ساکن روستای سراک ایذه
________________________________
تیره کاید خورده وتیره کاید گپ از طایفه شهی ایل زراسوند دورکی میباشد. ساکن منطقه شهیون دزفول
_______________________________
تیره کاید از طایفه زراسوند ایل دورکی میباشد. ساکن الیگودرز . ایلام

نداریم که با انهایی که اطلاعات تاریخی ندارند و فقط نوک دماغشان را میبینند از یک ریشه باشیم انقدر ثنم هست که یاثنم توش گمه . اصل نصبمان به کیها میخورد فکر میکنم به بعضی از کایدهایی که از کیانیان هستند از نظر مکان اقامت تاریخی و نیاکانمان یکی باشیم.

اسم کاید یعنی: بزرگ، فرمانده، کدخدا
پس بقیه طوایف هم کاید دارند . . واین بدان معنا نمیباشد که همه کایدها از یک ریشه اند. . و تشابه اسمی است. . وسلام

اسد ابادی ودیگران که در اکثر روستاهای چارمحال وخوزستان واصفهان سکونت دارند. مادرم از بومیهای اصفهان است همیشه موگوید شما برادران وخواهران که فرزندان من هستید بزرگی خاصی دارید گویا که در خون شما بزرگ زادگی موج میزند درود بر همیه کایدهای دنیا.

همچنین در کتاب شاپور خوره کایدی ها را از کیانیان مید اند

ازاین جهت امید است که بتوانم برادران ودوستان بیشتری در این کنکاش پیدا کنم
۰۹۱۶۳۱۷۰۲۰۷

شویم. اینها کلانتر بوده اند وبنا به اتفاقات خاص درگستره کشورعزیزمان ایران پراکنده شده اند. جالب است بدانید که گاهی شخصی فامیلیش هم قائدی نیست ولی اصالتا از این گروه هست وبرعکس آن هم صادق است. چون قبلاشناسنامه👈 ( سجل ) نبود، بعد که آمد بعضی ها باشغل آن زمانشان فامیلی گرفتند هرچندکه قائدی ها اکثرا دوچارتغییر فامیلی نگشته اند اما به ندرت هست. علت اینکه یکی از دوستان نوشته ( قائد وکاید ) یعنی مکار همینه. ولی قائد وکاید به معنی زیرک هست نه مکار. البته هرمکاری زیرک هست ولی هر زیرکی مکارنیست که باید به این نکته دقت کنیم. درشاهنامه فردوسی هم از ( کی ) نام برده شده مثل ( کی کاو وس ) و ( کی افراسیاب ) . البته مطالب زیادند که به همین مقداربسنده می کنم.

مثلا طایفه ما از کی های چهارده تایی از کهلیلویه وبویراحمد بوده اند که بدلیل دشمنی هایی که حکومت صفوی در گذشته با انها داشته انها را نجبور به کوچ از دیار خود کرده و به ناچار در کازرون سکونت کرده اند
درود فراوان به همه طایفه کی ها و کایدها

کودکان خردسالمان کایدها را گفتند از خاندان سلطنتی هستند که به دلایلی که توضیحات زیادی در مورد ان دادهاند در کل ایران بخصوص بختیاری پراکنده شده ند حتی کشورهای همسایه ما با کایدهای هارونی و اسداباد چهار محال هم خونی داریم و بزرگترین جد پدری ما محمد امین که معروف به محمد کاید و کاید بزرگ هست نام دارد که سند هارونی چهارمحال به نام او هست

طایفه مابوددرزمان نادر شاه به دشتستان وریشه ما بر می گرده به روزبه ساسانی پس ریشه تمامی کایدها بر میگرده به ایل بزرگ وایل شاهی کورایی که درحال حاضر وجود نداره وازاین ایل در طایفه های مختلف لرو قشقایی جاداده شده حتی درافغانستان وپاکستان وسیستان�

سلطان هستیم که پدرانمان صدسال پبش به اسد اباد امده اند اگر از قائد امینیهایی که کاید هستند ودر چند روستا بعد از ناغان ساکنن خبری دارید بگویید.

کایدها از خاندان سلطنتی هستند که نه تنها در طایفهای بختیاری بلکه در همه جای ایران پراکنده شدند طایفه ما هم در روستاهای چهار محال هارونی اسد اباد بیشتر شهرکرد و اصفهان واکثر شهرها هستند و سابقه تاریخی درخشانی در همه زمینها داشته اند و به شجاعت وجنگاوری معروف بودند با این حال نه خود را از کایدهایدیگر بالاتر و نه کمتر میدانیم چه اصل ونصبمان به هم ربط داشته یا نداشته باشد برای همه کایدهاارزوی موفقیت میکنم

هستیم همان ایل پرجمعیت وشجاعی که در نبردی تیمور جهان گشا را به زانو در اورد و باعث فرار قوم مغول شدو بعدها به تمام منطقه بختیاری وشهرهای دیگر ایران پراکنده شد اگر دوستی اطلاعات دقیقتری دارد خواهشندبه اشتراک بگزارد

یک اتحادی چند هزار ساله بودن و به روزگاران دور بر می گردن. که همون طور که گفتم علت پراکندگیش این شد و تشابه اسمی نیست شاید هم کلمه قاید، قایدی با کلمه قایی ارتباط داشته باشه

اصطلاح در طول روزگار تغییر کرده و به کائد یا کایید که امروز می نویسند تغییر یافته و طبیعی هم هست قول مشهور ابن است که در اثر اختلاف و خونریزی که در محل سکونت اولیه اجداد ما رخ داده باعث مهاجرت آنها به لرستان و سکونت در منطقه بالاگریوه و شهر پلدختر کنونی گردیده عدهای خواستگاه اولیه ما را اطراف دزفولو مسجد سلیمان و عده ای اطراف شهرستان درود در استان لرستان می دانتد

تیره کاید از طایفه زراسوند ساکن چغاخور. سنگچین. بارانگرد. ایذه. فریدونی. شاهرازن. قلعه تل.
اولاد کاید از تیره کی بندری طایفه سهید
اولاد کاید از طایفه هلیسادجونکی ساکن اردل
پس نتیجه میگریم فقط تشابه اسمی است و همه از یک ریشه نمیباشند
باتشکر قلی پور از تیره کاید طایفه پر افتخار زراسوند از ایذه

اینک در بسیاری مناطق ایران بازماندگان این خاندان که همگی از یک نیا و جد مشترک هستند وجود دارند
البته بواسطه فرهنگ خانواده و شیوه زندگی در مناطق لُر نشین این نام و نسب حفظ گردیده و فراموش نشده است ، به همین خاطر اغلب کی ها یا کائدان در مناطق لر نشین هستند و گرچه بواسطه جبر زمان و . . . امروزه در ذیل طوایف مختلف جای گرفته اند اما در حقیقت تمام خانواده هایی که از قدیم نام و نسب و پبشوند کی یا کائید را بر اجداد خود داشته اند همگی از یک ریشه و جد مشترک می باشند.

و افتخارآفرین ( زراسوند ) هستیم. . . و ما نمیگیم که همه کایدها در ایل بزرگ بختیاری از طایفه زراسوند هستند. . . چون تشابه اسمی وجود دارد. . . با تشکر

باتشکر کایدی از تیره کاید طایفه بزرگ زراسوند ساکن بارانگرد

کایدها هم کاید زراسوند. . . . کاید مکوند. . . . کاید بابادی. . . . . یا خدری ها خدری زراسوند. . . خدری غریبوند موری. . . . خدری میرقائد
پس لطفا همه از یک ایل نمیباشند و فقط شباهت اسمی دارند. . . .

که تا به امروز مادران ترک کشورهای آسیای مرکزی برای ترساندن کودکان خود به آنها می گویند اوشار گلدی ( افشار آمد )
نابود کردن بقایای سلسله ی عرب شیبانی ازبک
شاهی بیگ سرسلسله شیبانی ازبک در زمان شاه اسماعیل اول بزرگترین دشمن حکومت شیعی ایران بود که توسط شاه اسماعیل صفوی کشته شد
و سر او برای سلطان عثمانی فرستاده شد
شاهی بیگ ازبک از حامیان دولت سنی
عثمانی بود
او چندین بار مشهد و شهرهای خراسان. سیستان. فارس را غارت کرد
. . . .

بزگترین خصلت کاید اینه
زیر با حرف زور نمی ره
زود عصبانی می شه
خیلی رعوفه خیلی زیاد
حساب گر
مغرور
یه خصلت بارز دارن نمی شه بگم نماند
اما در کل
اصالت ما برمی گرده به خاییز شهر ببین یاسوج و بوشهر که بعد ها فرماندی بعضی از شهر های را نادر شاه به خاطر خدمات و شجاعت به کاید ها می ده و بعد ها توسط حکمت قاجار مورد تا ئید قرار می گیره
بعد از مدتی توسط یکی از فرماندهان وقت و به علت قدرت نگرفتن این طایفه اونا را به شهر های مختلف تبعد می کنند مثلا کاید های لرستان ۳ برادر هستن که به اونجا تبعید شدن که بعد از مدتی دو برادر را از انجا به کرمان وسیستان بلوچستان تبعد می کنند
کاید ها در شهر های بوشهر ، دلوار ، تنکستان ، برازجان، شیراز، یاسوج، ممهسنی ، خوزستان ، خرم اباد ، گتوند ، هفت گل ، گلپایگان ، مازندران ، اصفهان ، روستای اطراف شهرکرد ، روستای الیگودز، تهران، . . . . ما طایفه بزرگی هستیم و به این طایفه افتخار باید کرد

هم اکنون در استان فارس مورد توجه اقوام
عرب خمسه . عرب جباره. ترک قرار گرفته
که این باعث افتخار قوم بزرگ لر آریایی
است

کشکی
کردلی بزرگ
کردلی کوچک
شوهان
رشان
جلکی
مهرانی
کلار
جعفر
کاید
بجنوی
خندقی
.
. .
. . .
*******

برادر با اصالتم اگر پیام بنده را میخانی خاندان کائد در گتوند سکونت دارند بیا ودر شهر خودمان اصالتت را پیدا کن و مانند طوایف دیگر متحد شویم و یکصدا کائد را صدا بزنیم

طایفه وند
طایفه احمد محمودی
طایفه وندا
طایفه بوگر
کر بکش
دنیا رستم
گشتاسپ
صفی خانی
فیلی
زنگنه
طیبی
چگنی
نمدی
گله زن
کاسه تراش
اوریاد
کرونی
کهوا

باانها درگیر میشوندولی شکست میخورندودرجای جای ایران پراکنده میشوندوبعدازانها فردی به نام حسین شکوهی که لربوده حایگزین کاید میشود ولی بازهم باعده ایازکایذها که درمنطقه بودند درگیر میشوند به طوری که کاید جوانی ازطایفه شکوهی به قتل میرساندوانهانیز پبرمردی ازطایفه کاید ولی بهجهت خون بس وپادرمیانی بزرگان انها باهم وصلت میکنند وازاینجاباطایفه کاید اقوام میشوند که هم اکنون نیز رفت امد ببن این دوقوم وجوددارد.

شدن سران انها به دستور کریم خان زند صورت گرفت که باعث شد نظام ایلی چند هزار ساله انها بهم بخوره ودتجزیه شد امروز تو هر قوم و قبیله ی از شمال تا جنوب شرق تا غرب می توانید اثاری از این پرا کنده گی را ببینید

کاید علی از دست افغانها به شیراز میرود اما پسران او باز میگردند وبه نصیر شیرازی معروف میشوند.

تغیر واژه کاید به قائد در تغیر مذهب به اسلام