کاگورا ( به ژاپنی: 神楽 ( かぐら ) Kagura ) نوع خاصی از رقص تشریفاتی و رقص مقدس در آیین شینتو است. در رقص کاگورا به جای تکان دادن پاها رقصنده بر روی ژست و حالت خود تأکید می کند. این نوع رقص در وهله اول هدیه ای برای سرگرمی و خوشحالی کامی ( خدایان شینتو ) است و گفته می شود که ریشه آن به رقصی بر می گردد که وقتی ایزدبانوی خورشید آماتراسو، از دست برادر خود عصبانی شد و در غاری پنهان گردید، به منظور جلب رضایت وی و بیرون آمدنش از غار، آن را مقابل غار انجام دادند. به همین دلیل نیز اجراکنندگان این رقص همواره رو به حرم زیارتگاه دارند.
ایزدبانوی خورشید آماتراسو بزرگترین دختر ایزاناگی، الهه ای زیبا و مهربان بود که بر خورشید و زمین های آسمانی برنج که مردم ژاپن از آن تغذیه می کردند حکمرانی می نمود. آماتراسو و تسوکویومی خدای ماه هر کدام به مسؤولیت های خویش پرداختند، اما برادر آن ها خدای توفان سوسانو به مخالفت پرداخت و به جای حکمرانی بر دریا مشغول گریه و زاری گشت. ناله های او باعث از بین رفتن درختان و موجودات زنده گشت و سبب شد که پدرش وی را از بهشت بیرون براند. سوسانو پیش از بیرون رفتن از بهشت برای خداحافظی نزد خواهرش آماتراسو رفت. آماتراسو به زیارت برادرش بدگمان شد. اما سوسانو برای نشان دادن صمیمیت خود پیشنهاد مبارزه ای بر ایزدبانو عرضه کرد. بعد از مبارزه سوسانو شالیزارهای او را ویران کرد، یک اسب پوست کنده را بر روی بافته های او پرتاب کرد و به طرز وحشیانه ای یکی از دوشیزه های او را کشت. سوسانو همچنین بسیار به قدرت و محبوبیت خواهر زیبای خود حسد می ورزید. آماتراسو که از دست او بسیار خشمگین شده بود خود را در غاری به نام آما نو ایواتو حبس کرده و ورودی غار را با تخته سنگ بزرگی بست.
ناپدید شدن او نور و زندگی را از این جهان گرفت و شیاطین حکومت بر زمین را به دست گرفتند. صدها تن از ایزدان و الهه ها به در ورودی غار آمده و التماس کردند که آماتراسو از آنجا خارج شود، ولی هیچ یک از آن ها موفق نشدند. بالاخره اوزومه با نقشه ای موفق شد او را از غار بیرون بکشاند. اوزومه آینه ای مقدس از جنس برنز بر روی درختی در جلوی در ورودی غار آویزان کرد و خود نیز شروع به رقصیدن درون یک وان بزرگ ( در روایات دیگر بر روی بشکهٔ واژگون برنج ایستاد ) شد. مراسم رقص مقدس او بسیار دیوانه وار و شهوی بود، پاهای خود را با ضربت بر روی وان می کوبید و شروع به عریان شدن گردید. این چنین شد که خدایان شروع به خندیدن و لذت بردن کردند. صدای بلند هیجان انگیز خنده و فریاد ایزدان حس کنجکاوی آماتراسو را برانگیخت. از دریچه نگاهی کرد و پرسید چه شده؟ به او گفتند که ایزدان از دیدن ایزدبانویی زیباتر از او مسرورند. او با ناباوری و به امید یک زیرچشمی نگاه کردن از غار خارج شد و به بازتاب خود در آینهٔ مقدس برنزی خیره گشت. او در حالی که مسحور تصویر خود شده بود، ایزدان دست او را گرفتند و از غار بیرون کشیدند و در ورودی غار را بستند که دیگر نتواند به آنجا بازگردد. این چنین بود که آماتراسو به آسمان بازگشت و یکبار دیگر زمین را با نور خود درخشان نمود. [ ۱] < ref> آماتراسو ایزدبانوی خورشید بایگانی شده در ۹ ژوئن ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفایزدبانوی خورشید آماتراسو بزرگترین دختر ایزاناگی، الهه ای زیبا و مهربان بود که بر خورشید و زمین های آسمانی برنج که مردم ژاپن از آن تغذیه می کردند حکمرانی می نمود. آماتراسو و تسوکویومی خدای ماه هر کدام به مسؤولیت های خویش پرداختند، اما برادر آن ها خدای توفان سوسانو به مخالفت پرداخت و به جای حکمرانی بر دریا مشغول گریه و زاری گشت. ناله های او باعث از بین رفتن درختان و موجودات زنده گشت و سبب شد که پدرش وی را از بهشت بیرون براند. سوسانو پیش از بیرون رفتن از بهشت برای خداحافظی نزد خواهرش آماتراسو رفت. آماتراسو به زیارت برادرش بدگمان شد. اما سوسانو برای نشان دادن صمیمیت خود پیشنهاد مبارزه ای بر ایزدبانو عرضه کرد. بعد از مبارزه سوسانو شالیزارهای او را ویران کرد، یک اسب پوست کنده را بر روی بافته های او پرتاب کرد و به طرز وحشیانه ای یکی از دوشیزه های او را کشت. سوسانو همچنین بسیار به قدرت و محبوبیت خواهر زیبای خود حسد می ورزید. آماتراسو که از دست او بسیار خشمگین شده بود خود را در غاری به نام آما نو ایواتو حبس کرده و ورودی غار را با تخته سنگ بزرگی بست.
ناپدید شدن او نور و زندگی را از این جهان گرفت و شیاطین حکومت بر زمین را به دست گرفتند. صدها تن از ایزدان و الهه ها به در ورودی غار آمده و التماس کردند که آماتراسو از آنجا خارج شود، ولی هیچ یک از آن ها موفق نشدند. بالاخره اوزومه با نقشه ای موفق شد او را از غار بیرون بکشاند. اوزومه آینه ای مقدس از جنس برنز بر روی درختی در جلوی در ورودی غار آویزان کرد و خود نیز شروع به رقصیدن درون یک وان بزرگ ( در روایات دیگر بر روی بشکهٔ واژگون برنج ایستاد ) شد. مراسم رقص مقدس او بسیار دیوانه وار و شهوی بود، پاهای خود را با ضربت بر روی وان می کوبید و شروع به عریان شدن گردید. این چنین شد که خدایان شروع به خندیدن و لذت بردن کردند. صدای بلند هیجان انگیز خنده و فریاد ایزدان حس کنجکاوی آماتراسو را برانگیخت. از دریچه نگاهی کرد و پرسید چه شده؟ به او گفتند که ایزدان از دیدن ایزدبانویی زیباتر از او مسرورند. او با ناباوری و به امید یک زیرچشمی نگاه کردن از غار خارج شد و به بازتاب خود در آینهٔ مقدس برنزی خیره گشت. او در حالی که مسحور تصویر خود شده بود، ایزدان دست او را گرفتند و از غار بیرون کشیدند و در ورودی غار را بستند که دیگر نتواند به آنجا بازگردد. این چنین بود که آماتراسو به آسمان بازگشت و یکبار دیگر زمین را با نور خود درخشان نمود. [ ۱] < ref> آماتراسو ایزدبانوی خورشید بایگانی شده در ۹ ژوئن ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine
wiki: کاگورا