کاکه

لغت نامه دهخدا

کاکه. [ ک ِ / ک َ ] ( اِخ ) نام عشیره ای است از کرد که در کرکوک سکونت دارند. ( از تاریخ کرد و پیوستگی نژادی او ص 124 ).

فرهنگ فارسی

فرقه ای از کردان ساکن حوالی کرکوک که دارای آیینی مرموزند و با علی الهیان رابطه تام دارند .

پیشنهاد کاربران

کاکه!
مردم ولایت غور به خواهر کاکه می گویند.
در گویش افغانستانی:
کاکه در اصطلاح عام به کسی اطلاق میشود که دارای چندین تا از صفات زیر باشد:
شیک، خوشپوش، عالی از هرنگاه، سخاوتمند، خوشمشرب، خیرخواه، متواضع و شکسته نفس، مهربان بویژه با ضعیفان، دلیر و ازخودگذر ، جوانمرد و زحمتکش و کوشا
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه بیشتر تنها برای مردان کاربرد داشت اما بیش از بیش در مورد زنان هم استفاده میشود
کاکه در اصطلاح کابلی بهر چیزی گفته میشود که نمادی از زیبایی ظاهری یا معنوی باشد.
مثال:
فلان شخص انسان بسیار کاکه است
واه واه، چه تیزرفتار ( خودرو ) کاکه خریدی!
در انگلیسی:
Elegant, stylish, pleasant, exemplary
در فرانسوی:
�l�gant, chic, chevaleresque, exemplaire
این واژه تا اواسط قرن بیستم به مردانی با خواص فوق الذکر نسبت داده شده است که در محلات تاریخی شهر کهنه کابل زیسته اند.

ما در کوردی به داداش کاکه میگیم . . البته بیشتر برادر بزرگ ولی کوچیکم میشه ب کار برد . .
کاکه در گویش هزاره، به معنای زیبا است. به عنوان نمونه، وقتی گفته می شود، این درخت، کاکه است، معنایش این است که آن درخت، زیباست.
کاکه به گویش دری ( هراتی و قندهاری ) و کاکا ( به گویش کابلی و شما افغانستان ) به معنای برادر پدر گویند که معادل تازی آن "عمو" است.
کا در فرهنگ قدیم به معنی با ارزش یا بالاترین یا بیشترین یا همه چیز بوده و که معنی کمترین کوچکتری یا هیچ چیز و بی ارزش
کاکه ( کاکهی ) صفات دسته ای از دراویش زرتشت بوده که خود را کا کهی مینامیدیند یعنی همه چیز و هیچ چیز به زبان شعر ( دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ) یعنی هیچ ندارند و نمی خواهند و خود را دارای همه دارائی می دانند و همه ی دارائی خود رو نیز می بخشند ) تفکر غالب دراویش
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان کردی معمولا به برادر بزرگ تر کاکه گفته می شود
خوش بزم، گیرا، کسیکه مشوش نباشد، همتراز cool در زبان انگلیسی، ظریف طبع، زیبا، دلپسند، کسی که سختگیر نباشد و با دوستان سعی کند وقت را به خوشی بگذراند، خراباتی.

بپرس