کاکل افشانی

لغت نامه دهخدا

کاکل افشانی. [ ک ُ اَ ] ( حامص مرکب ) پریشان کردن موی از روی ناز و کرشمه. ( ناظم الاطباء ). پریشان کردن کاکل از جهت عرض رعنائی. ( آنندراج ) :
کاکل افشانی مبارک نیست بر طاوس عشق
سر بزیر پر چو بوتیمار می باید کشید.
طالب آملی ( از آنندراج ).
رجوع به کاکل شود.

فرهنگ فارسی

پریشان کردن کاکل از جهت نمودن رعنایی : [ کاکل افشانی مبارک نیست بر طاوس عشق سر بزیر پر چو بو تیمار می باید کشید ] . ( طالب آملی )
پریشان کردن موی از روی ناز و کرشمه

پیشنهاد کاربران

بپرس